درباره وبلاگ

به وبلاگ من خوش آمدید
آخرین مطالب
پيوندها

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان بهترین ها و جدیدترین های اینترنت و آدرس shoorgashti.LoxBlog.com لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.

لینکهای غیر اخلاقی حذف می شوند





نويسندگان
بهترین ها و جدیدترین های اینترنت
در این وبلاگ با جدیدترین تصاویر و جدیدترین مطالب دنیای اینترنت در خدمت شما هستیم
1 آذر 1389برچسب:, :: 22:30 ::  نويسنده : حسین       

 

همشهری سرنخ در شماره 71 خود به سراغ زنی رفته که موفق شده بعد از اثرات تلخ و تکان‌دهنده اعتیاد بر زندگی‌اش، پاک شود و به دنبال آن پدر 86 ساله خود و 14 نفر از اعضای خانواده‌اش را از چنگال اعتیاد رهایی بخشد.

بخش‌هایی از این گزارش تکان‌دهنده در ادامه می‌آید: در یکی از محله‌های پرت ملارد کرج به دنبال کمپی می‌گردیم که به‌تازگی افتتاح شده. این کمپ چند ماه است توسط زنی که خودش سال‌ها معتاد بوده راه اندازی شده تا به معتادان داوطلبی که تصمیم گرفته‌اند سلامتی شان را به دست بیاورند کمک کند. گودال‌های بزرگ و تل‌های خاکی که بچه‌ها کنار آنها مشغول بازی کردن هستند مناظری است که تا قبل از رسیدن به کانون آرامش می‌بینیم.



منیژه در حال صحبت با خانواده یکی از رهجوهاست. کارش که تمام می‌شود به سراغش می‌رویم و گفت‌و‌گویمان را از ماجرای معتاد شدنش شروع می‌کنیم؛ « از نه سالگی شروع به مصرف مواد کردم. دو ازدواج ناموفق داشتم. درهمان نه سالگی شوهرم دادند. من اصلا آن زمان نمی‌دانستم ازدواج چیست !پسرعمه ام هم 17 ساله بود که با هم زیر یک سقف رفتیم. بعدها فهمیدم که او اعتیاد داشت. زندگی کودکانه ما دو سال بیشتر دوام نیاورد. یک سال بعد مجددا شوهرم دادند اماازدواج دومم کمتر از یک ماه دوام آورد. تازه 13 سالم شده بود که از شوهر دوم هم جدا شدم.»

یک زندگی کودکانه

منیژه تا13 سالگی دوبار ازدواج کرده بود. زمانی که همسن و سال‌های او پشت میز و نیمکت‌های دبستان آموزش می‌دیدند، منیژه در حالی که هنوز کودکی نکرده بود مجبور بود نقش همسر را بازی کند؛«من سن و سالی نداشتم که برای بار دوم ازدواج کردم؛ برای همین هر روز خانه و زندگی را ول می‌کردم وبرای خاک بازی با دوستانم به کوچه می‌رفتم.‌بعدش هم از ترس شوهرم زیر کمد یا اسباب و اثاثیه خانه قایم می‌شدم؛ برای همین بود که خانواده شوهرم می‌گفتند من زن زندگی نیستم و طلاقم دادند.»

ماجرای معتاد شدن خانم دانایی هم به همان سال‌هایی بر می‌گردد که او را به زور شوهر دادند؛«چند ماهی که از اولین زندگی مشترکم گذشت متوجه شدم پسرعمه ام تریاک می‌کشد. من هم که خوب و بد را نمی‌دانستم وقتی او از خانه بیرون می‌رفت، با قاشق سوخته‌های تریاکش را از وافور در می‌آوردم و می‌خوردم. بعد هم با خیال راحت بدون اینکه متوجه چیزی شوم می‌خوابیدم. بچه بودم و از این کار مثل یک بازی خوشم می‌آمد. شوهر دومم هم معتاد بود؛ برای همین دیگر بدون رودربایستی با او مواد مصرف می‌کردم.»

31 سال تخریب

منیژه تا 13 سالگی دو ازدواج ناموفق را تجربه کرده بود؛ اما شرایط زندگی او و خانواده‌اش باعث شد او برای سومین بار ازدواج کند و دوران اعتیادش 31 سال ادامه پیدا کند؛«چهارده سالم که شد با علیرضا ازدواج کردم. او اعتیاد نداشت و مرد خوبی بود. بعد از مدتی من به‌خاطر انجام دادن کار خانه و بشور و بسابی که داشتم رماتیسم گرفتم و کم کم رماتیسمم به قلبم زد. به مطب دکترهای مختلفی رفتم اما همه می‌گفتند به‌خاطر اعصابم است که این‌طوری شده‌ام و باید بروم مسافرت و این حرف‌ها. اما من خودم می‌دانستم چه مرگم است و چرا عصبی شده‌ام می‌دانستم چون ترک نکرده‌ام باید مواد مصرف می‌کردم اما شوهرم از ماجرا خبر نداشت. یک روز همسایه مان به علیرضا گفت:«به زنت تریاک بده، خوب می‌شه.»

همسایه حرف دل دانایی را زد. همین توصیه بیجا باعث شد منیژه شرم را کنار بگذارد و به همسرش بگوید چه دردی دارد؛« آنجا رویم کمی به شوهرم باز شد و ماجرای اعتیادم را به او گفتم. اول داد و بیداد راه انداخت اما بعد که حال و روزم را دید گفت برایت مواد می‌گیرم ولی به خانواده‌ام نمی‌گویم تو معتادی. می‌گویم خودم معتاد شده‌ام. ما خانه مادر شوهرم زندگی می‌کردیم. وقتی آنها سرزده به خانه مان می‌آمدند شوهرم تریاک را از دست من می‌گرفت و می‌کشید؛ همین‌طوری شد که او هم مثل من معتاد شد و بیشتر از 25 سال با هم زندگی مان را دود کردیم.»

تلخ مثل زهر مار

روزها و فرصت‌های ناب زندگی منیژه و همسرش پای بساط مواد خاکستر می‌شدند؛ آن‌قدر آن روزها اتفاقات تلخ برای این زن جوان افتاده که وقتی از او می‌خواهیم درباره‌اش حرف بزند سری تکان می‌دهد و می‌گوید نمی‌دانم باید کدامش را بگویم. خاطرات او از زندگی خودش گرفته تا اعتیاد بچه‌هایش یک نقطه مشترک دارد؛ اینکه تمامشان مثل زهر تلخ است؛«سه دختر و دو پسر دارم که متاسفانه یک دختر و یک پسرم هم اعتیاد پیدا کردند. اگر بخواهم از اتفاقات تلخ بگویم شاید باورتان نشود اما 90 درصد از زندگی دوران اعتیادم تلخ است. حسین، پسرم مدت زیادی بود که به من می‌گفت برایش دمپایی بخرم. با خودم حساب کتاب می‌کردم می‌گفتم اگر بخواهم 500 تومان پول دمپایی او را بدهم باید چند دود کمتر مواد بکشم برای همین پشت گوش می‌انداختم.»

کارد به استخوان رسید

بهترین سال‌های زندگی او و بچه هایش در کشمکش با اعتیاد گذشت. تا اینکه او شش سال قبل به واسطه یک اتفاق تلخ تصمیم به ترک گرفت؛«شش سال قبل بعد از یک اتفاق، زندگی ام نجات پیدا کرد. بچه هایم گرسنه بودند حتی پول نداشتم برایشان تخم‌مرغ بخرم. ‌یکی از اقواممان آمد خانه‌مان، با اینکه می‌دید دست و پای بچه هایم از گرسنگی می‌لرزد حاضر نشد75 تومان پول بدهد تا دوتا تخم مرغ برایشان بخرم. آن روز تازه متوجه شدم از کجا به کجا رسیده‌ام؛ شوهرم کارخانه داشت با 200 چرخکار. خودم خانه داشتم اما دیگر هیچ چیز برایمان نمانده بود؛ همه‌اش را دود کرده بودیم.»

اوضاع و احوال زندگی برای منیژه و خانواده‌اش حسابی تلخ شده بود. آنها حتی نمی‌توانستند شکمشان را سیر کنند. هر روز شرایط برای منیژه بدتر می‌شد. گرسنگی فرزندانش برای او تلنگری شد تا به خودش بیاید:«با خودم گفتم هرطور شده باید ترک کنم.»



فان پاتوق



1 آذر 1389برچسب:, :: 22:30 ::  نويسنده : حسین       

 

همشهری سرنخ در شماره 71 خود به سراغ زنی رفته که موفق شده بعد از اثرات تلخ و تکان‌دهنده اعتیاد بر زندگی‌اش، پاک شود و به دنبال آن پدر 86 ساله خود و 14 نفر از اعضای خانواده‌اش را از چنگال اعتیاد رهایی بخشد.

بخش‌هایی از این گزارش تکان‌دهنده در ادامه می‌آید: در یکی از محله‌های پرت ملارد کرج به دنبال کمپی می‌گردیم که به‌تازگی افتتاح شده. این کمپ چند ماه است توسط زنی که خودش سال‌ها معتاد بوده راه اندازی شده تا به معتادان داوطلبی که تصمیم گرفته‌اند سلامتی شان را به دست بیاورند کمک کند. گودال‌های بزرگ و تل‌های خاکی که بچه‌ها کنار آنها مشغول بازی کردن هستند مناظری است که تا قبل از رسیدن به کانون آرامش می‌بینیم.



منیژه در حال صحبت با خانواده یکی از رهجوهاست. کارش که تمام می‌شود به سراغش می‌رویم و گفت‌و‌گویمان را از ماجرای معتاد شدنش شروع می‌کنیم؛ « از نه سالگی شروع به مصرف مواد کردم. دو ازدواج ناموفق داشتم. درهمان نه سالگی شوهرم دادند. من اصلا آن زمان نمی‌دانستم ازدواج چیست !پسرعمه ام هم 17 ساله بود که با هم زیر یک سقف رفتیم. بعدها فهمیدم که او اعتیاد داشت. زندگی کودکانه ما دو سال بیشتر دوام نیاورد. یک سال بعد مجددا شوهرم دادند اماازدواج دومم کمتر از یک ماه دوام آورد. تازه 13 سالم شده بود که از شوهر دوم هم جدا شدم.»

یک زندگی کودکانه

منیژه تا13 سالگی دوبار ازدواج کرده بود. زمانی که همسن و سال‌های او پشت میز و نیمکت‌های دبستان آموزش می‌دیدند، منیژه در حالی که هنوز کودکی نکرده بود مجبور بود نقش همسر را بازی کند؛«من سن و سالی نداشتم که برای بار دوم ازدواج کردم؛ برای همین هر روز خانه و زندگی را ول می‌کردم وبرای خاک بازی با دوستانم به کوچه می‌رفتم.‌بعدش هم از ترس شوهرم زیر کمد یا اسباب و اثاثیه خانه قایم می‌شدم؛ برای همین بود که خانواده شوهرم می‌گفتند من زن زندگی نیستم و طلاقم دادند.»

ماجرای معتاد شدن خانم دانایی هم به همان سال‌هایی بر می‌گردد که او را به زور شوهر دادند؛«چند ماهی که از اولین زندگی مشترکم گذشت متوجه شدم پسرعمه ام تریاک می‌کشد. من هم که خوب و بد را نمی‌دانستم وقتی او از خانه بیرون می‌رفت، با قاشق سوخته‌های تریاکش را از وافور در می‌آوردم و می‌خوردم. بعد هم با خیال راحت بدون اینکه متوجه چیزی شوم می‌خوابیدم. بچه بودم و از این کار مثل یک بازی خوشم می‌آمد. شوهر دومم هم معتاد بود؛ برای همین دیگر بدون رودربایستی با او مواد مصرف می‌کردم.»

31 سال تخریب

منیژه تا 13 سالگی دو ازدواج ناموفق را تجربه کرده بود؛ اما شرایط زندگی او و خانواده‌اش باعث شد او برای سومین بار ازدواج کند و دوران اعتیادش 31 سال ادامه پیدا کند؛«چهارده سالم که شد با علیرضا ازدواج کردم. او اعتیاد نداشت و مرد خوبی بود. بعد از مدتی من به‌خاطر انجام دادن کار خانه و بشور و بسابی که داشتم رماتیسم گرفتم و کم کم رماتیسمم به قلبم زد. به مطب دکترهای مختلفی رفتم اما همه می‌گفتند به‌خاطر اعصابم است که این‌طوری شده‌ام و باید بروم مسافرت و این حرف‌ها. اما من خودم می‌دانستم چه مرگم است و چرا عصبی شده‌ام می‌دانستم چون ترک نکرده‌ام باید مواد مصرف می‌کردم اما شوهرم از ماجرا خبر نداشت. یک روز همسایه مان به علیرضا گفت:«به زنت تریاک بده، خوب می‌شه.»

همسایه حرف دل دانایی را زد. همین توصیه بیجا باعث شد منیژه شرم را کنار بگذارد و به همسرش بگوید چه دردی دارد؛« آنجا رویم کمی به شوهرم باز شد و ماجرای اعتیادم را به او گفتم. اول داد و بیداد راه انداخت اما بعد که حال و روزم را دید گفت برایت مواد می‌گیرم ولی به خانواده‌ام نمی‌گویم تو معتادی. می‌گویم خودم معتاد شده‌ام. ما خانه مادر شوهرم زندگی می‌کردیم. وقتی آنها سرزده به خانه مان می‌آمدند شوهرم تریاک را از دست من می‌گرفت و می‌کشید؛ همین‌طوری شد که او هم مثل من معتاد شد و بیشتر از 25 سال با هم زندگی مان را دود کردیم.»

تلخ مثل زهر مار

روزها و فرصت‌های ناب زندگی منیژه و همسرش پای بساط مواد خاکستر می‌شدند؛ آن‌قدر آن روزها اتفاقات تلخ برای این زن جوان افتاده که وقتی از او می‌خواهیم درباره‌اش حرف بزند سری تکان می‌دهد و می‌گوید نمی‌دانم باید کدامش را بگویم. خاطرات او از زندگی خودش گرفته تا اعتیاد بچه‌هایش یک نقطه مشترک دارد؛ اینکه تمامشان مثل زهر تلخ است؛«سه دختر و دو پسر دارم که متاسفانه یک دختر و یک پسرم هم اعتیاد پیدا کردند. اگر بخواهم از اتفاقات تلخ بگویم شاید باورتان نشود اما 90 درصد از زندگی دوران اعتیادم تلخ است. حسین، پسرم مدت زیادی بود که به من می‌گفت برایش دمپایی بخرم. با خودم حساب کتاب می‌کردم می‌گفتم اگر بخواهم 500 تومان پول دمپایی او را بدهم باید چند دود کمتر مواد بکشم برای همین پشت گوش می‌انداختم.»

کارد به استخوان رسید

بهترین سال‌های زندگی او و بچه هایش در کشمکش با اعتیاد گذشت. تا اینکه او شش سال قبل به واسطه یک اتفاق تلخ تصمیم به ترک گرفت؛«شش سال قبل بعد از یک اتفاق، زندگی ام نجات پیدا کرد. بچه هایم گرسنه بودند حتی پول نداشتم برایشان تخم‌مرغ بخرم. ‌یکی از اقواممان آمد خانه‌مان، با اینکه می‌دید دست و پای بچه هایم از گرسنگی می‌لرزد حاضر نشد75 تومان پول بدهد تا دوتا تخم مرغ برایشان بخرم. آن روز تازه متوجه شدم از کجا به کجا رسیده‌ام؛ شوهرم کارخانه داشت با 200 چرخکار. خودم خانه داشتم اما دیگر هیچ چیز برایمان نمانده بود؛ همه‌اش را دود کرده بودیم.»

اوضاع و احوال زندگی برای منیژه و خانواده‌اش حسابی تلخ شده بود. آنها حتی نمی‌توانستند شکمشان را سیر کنند. هر روز شرایط برای منیژه بدتر می‌شد. گرسنگی فرزندانش برای او تلنگری شد تا به خودش بیاید:«با خودم گفتم هرطور شده باید ترک کنم.»



فان پاتوق



1 آذر 1389برچسب:, :: 22:0 ::  نويسنده : حسین       

 

جام جم آنلاين: مردي كه با شليك گلوله 2 نفر را در شهر قدس شهريار به قتل رسانده و تحت تعقيب پليس بود، دستگير شد. عامل جنايت پس از مشاهده يك فيلم غيراخلاقي به گمان اين كه تصوير متعلق به همسرش است، قصد مجازات عاملان حادثه را داشت كه 2 نفر را كشت و در قتل 11 مرد و چند زن ديگر كه در ليست سياه وي بودند، ناكام ماند.

 

به گزارش «جام‌جم»، ساعت 8/40 روز يكشنبه گذشته مردي با مركز فوريت‌هاي پليسي 110 شهر قدس شهريار تماس گرفت و از كشف جسد مردي جوان در كوچه‌اي بن‌بست نبش خيابان استقلال خبر داد.

كارآگاهان جنايي آگاهي شهر قدس با اطلاع از موضوع به محل حادثه اعزام و با جسد مردي كه با گلوله كشته شده بود، مواجه شدند. ماموران پس از كشف جسد ماجرا را به قاضي وليعهدي كشيك ويژه قتل حوزه شهر قدس اطلاع دادند و با انتقال جسد به پزشكي قانوني، تحقيقات آغاز شد. تحقيق از ساكنان محل حادثه مشخص كرد مقتول مهدي نام دارد كه در زمينه خريد و فروش مواد مخدر فعاليت مي‌كند.

دومين حادثه

جستجوهاي پليسي ادامه داشت تا اين كه 2 روز بعد از حادثه فوق، يكي از اهالي 30 متري شورا با مركز فوريت‌هاي پليسي 110 شهر قدس تماس گرفت و از درگيري مسلحانه در خيابان خبر داد. با حضور ماموران در اين محل مرد زخمي به نام محمدعلي به بيمارستان منتقل شد و در ميانه راه به ماموران گفت مردي مسلح كه اكبر نام دارد و از اراذل و اوباش سابقه‌دار است به سويش شليك كرده است. مرد زخمي چند ساعت پس از انتقال به بيمارستان تسليم مرگ شد. در پي اين 2 جنايت با دستور قاضي كريم‌نژاد، رئيس حوزه قضايي شهرقدس، قاضي وليعهدي تحقيقات در رابطه با اين دو پرونده را آغاز كرد.

دستگيري در آخرين مخفيگاه

تحقيقات كارآگاهان جنايي براي دستگيري عامل تيراندازي‌هاي مرگبار ادامه يافت تا اين كه معلوم شد، متهم فراري با زور و تهديد وارد خانه يك زن در يكي از محله‌هاي جنوبي شهر قدس شده است. بنابراين با هماهنگي قضايي آن خانه را محاصره و نيمه‌شب شنبه 29 آبان وارد خانه شدند و متهم فراري مسلح را دستگير و يك قبضه سلاح از وي كشف كردند.

اعتراف به 2 جنايت

با انتقال اين مرد به پليس آگاهي شهرقدس وي در بازجويي به جرم خود اعتراف و عنوان كرد پس از مشاهده يك فيلم غيراخلاقي كه تصور مي‌كرده مربوط به همسرش است، تصميم گرفته عاملان حادثه را مجازات كند. با اعتراف اين مرد، محل‌هايي كه وي پيش از دستگيري در آنجا حضور يافته بود، شناسايي و معلوم شد، محل‌ها پاتوق موادفروشان و خانه‌هاي فساد بوده كه در اين رابطه 11 زن و مرد دستگير شدند. روز گذشته عامل جنايت و ديگر افراد بازداشت شده براي ادامه تحقيقات به شعبه 103 دادگاه حوزه قضايي شهرقدس اعزام و از سوي قاضي وليعهدي بازجويي شدند.

اعتراف به تهيه ليست سياه

اكبر ـ متهم به قتل ـ در اظهاراتش به قاضي وليعهدي گفت: 3 ماه پيش در پي اختلاف با همسرم از او جدا شدم ولي با ميانجيگري خانواده‌ام و به خاطر آينده 3 فرزندم به ادامه زندگي با همسرم رضايت داده و او نزد من و فرزندان بازگشت. تا اينكه 2 هفته پيش در يكي از پاتوق‌هايم فردي فيلم ضبط شده در گوشي تلفنش را به من نشان داد. وي افزود: با ديدن فيلم و تصوير زني كه مورد آزار و اذيت قرار گرفته بود بشدت شوكه شدم، چون آن تصوير به همسرم شباهت داشت و من به گمان اين كه تصوير متعلق به همسرم است، ماجرا را برايش بازگو كردم، اما او منكر اين فيلم شد و از ترسش همراه بچه‌ها شبانه فرار كرد. عامل جنايت ادامه داد: چندين بار فيلم را بررسي كرده و پي بردم نشانه‌اي كه روي دست آن زن وجود دارد، با مشخصات دست همسرم مطابقت دارد. بنابراين تصميم گرفتم هويت عاملان اين فيلم غيراخلاقي را شناسايي و همه را مجازات كنم.

عامل جنايت در رابطه با تهيه ليست سياه گفت: براي پيدا كردن آنها به خانه يك زن آشنا به نام زهرا رفتم كه وي مدعي شد تصوير متعلق به همسر من است و از من خواست از عاملان حادثه انتقام بگيرم. متهم افزود: بعد از آن ماجرا را با رمالي آشنا درميان گذاشتم كه وي هم ادعا كرد به او الهام شده كه بايد چنين افرادي از بين بروند. با شنيدن اين حرف‌ها مصمم شده و نام 11 مرد و چند زن را كه گمان مي‌برم عاملان حادثه آن فيلم شوم هستند، شناسايي كرده و درصدد انتقام از آنها بودم كه فقط 2 نفرشان را كشتم اگر دستگير نمي‌شدم، همه آنها را به قتل مي‌رساندم.

با اعتراف اين مرد، زهرا و مرد رمال در تحقيقات مدعي شدند، عامل جنايت را تحريك به كشتن 2 مرد جوان نكرده‌اند و از فيلم سياه اطلاعي نداشته‌اند.

ديگر زنان و مردان بازداشت شده نيز بازجويي شدند كه معلوم شد يكي از زن‌ها فيلم را در اختيار عامل جنايت قرار داده و از محتواي آن بي‌خبر بوده و يكي از متهمان مرد نيز جزو ليست سياه متهم براي قتل قرار داشته است. اين فرد پس از دستگيري در پاتوق معتادان، هنگام انتقال به بازداشتگاه از سوي عامل جنايت در بستر خواب مورد سوءقصد قرار گرفته كه با هوشياري ماموران نجات يافته است.

بنابراين گزارش، براي عامل جنايت قرار بازداشت موقت و براي ديگر متهمان قرار قانوني صادر شد.



فان پاتوق



راز فراق یوسف و یعقوب چه بود؟

حضرت یعقوب

ابو حمزه ثمالى گفت صبحگاه جمعه اى نماز با حضرت زین العابدین خواندم . ایشان پس از تمام كردن ذكر و تسبیح به قصد منزل حركت نمودند من هم در خدمتشان بودم. وقتى به منزل رسید كنیزى داشت بنام سكینه ، او را خواسته فرمود مبادا مستمند و فقیرى را كه به در خانه ما آمد مایوس برگردانید حتما هر كه آمد غذایش بدهید زیرا امروز جمعه است .

عرض كردم آقا همه كسانى كه سؤال مى كنند مستحق نیستند. فرمود ثابت (اسم ابوحمزه است ) مى ترسم بعضى مستحق باشند و از در خانه ما محروم شوند آنگاه بر ما خانواده نازل شود آنچه بر خانواده یعقوب وارد شد. غذا بدهید سؤال كنندگان را غذا بدهید.

حضرت یعقوب هر روز گوسفندى مى كشت مقدارى خودشان مصرف مى كردند و قدرى صدقه مى دادند. مرد مومن و مستمندى در حال روزه با منزلتى كه در نزد خداوند نیز داشت ، غریب آن ناحیه بود از در خانه آنها گذشت . افطار شب جمعه بود گفت سائلى غریب و گرسنه ام از زیادى غذاى خود به من بدهید. درخواست خود را بر در خانه یعقوب مكرر كرد آنها مى شنیدند ولى از وضع او خبر نداشتند گفته اش را تصدیق ننمودند.

شب فرا رسید فقیر مایوس گردید جمله انا لله و انا الیه راجعون را بر زبان گذرانیده اشكش جارى شد. آن شب با همان حال خوابیده و شكایت گرسنگى را به خدا كرد، فردا را نیز روزه گرفت با شكیبائى خدا را ستایش ‍ مى كرد. اما یعقوب (علیه السلام ) و خانواده اش با شكم سیر خوابیدند از غذایشان هم زیاد ماند. خداوند صبح آن شب به یعقوب وحى كرد بنده ما را خوار كردى به طورى كه باعث خشم من شد سزاوار تادیب و نزول بلا و گرفتارى شدى كه از طرف من نسبت به خود و خانواده ات نازل شود.

یا یعقوب ان احب انبیائى الى و اكرمهم على من رحم مساكین عبادى و قربهم الیه و اطعمهم و كان لهم ماءوى و ملجاء یعقوب! به درستى كه محبوب ترین پیغمبران در نزد من آن كسى است كه بر مستمندان ترحم كند و آنها را به خود نزدیك نموده غذایشان بدهد پشتیبان و پناه ایشان باشد. یعقوب! دیشب بنده مستمند ما (ذمیال ) را ترحم نكردى هنگام افطار به در خانه ات آمده درخواست نمود كه غریب و بینوایم او را غذا ندادى با اشك جارى بازگشت شكایت گرسنگى خود را به من كرد. امروز نیز روزه گرفت دیشب شما همه سیر بودید و غذایتان زیاد آمد.

یعقوب مى دانى دوستانم را به كیفر و رفتارى ، از دشمنانم زودتر مبتلا مى كنم . این هم به واسطه حسن نظر من به آنها است. اما دشمنان را پس از هر خطا فورا گرفتار نمى كنم تا متوجه استغفار نشوند آنها را خورده خورده مى گیریم 1اینك به عزتم سوگند تو و فرزندانت را گرفتار مى كنم و بر شما مصیبتى نازل خواهم كرد و با كیفر خود شما را مى آزارم آماده ابتلا شوید و به آنچه بر شما نازل مى كنم راضى و شكیبا باشید.

ابو حمزه به حضرت زین العابدین (علیه السلام ) عرض كرد فدایت شوم یوسف خواب را در كدام شب دید. فرمود همان شبى كه یعقوب و خانواده اش سیر خوابیدند و ذمیال گرسنه . صبحگاه كه خواب را براى پدر نقل كرد با آن وحى كه شده بود یعقوب افسرده گشت به یوسف گفت برادران خود را از این خواب مطلع نكن مى ترسم نیرنگى برایت بكنند. اما یوسف داستان خواب را به برادران گفت گرفتارى آنها شروع شد.2

 

تنظیم: شکوری - گروه دین و اندیشه تبیان

 


 

 

1. فى الحدیث اذا اراد الله بعبد خیرا فاذنب ذنبا اتبعه بنقمة و یذكره الاستغفار و اذا ارادالله بعبد شرا فاذنب ذنبا اتبعه بنعمة ینسبه الاستغفار و یتمادى بها مجمع البحرین ، هرگاه خداوند بنده اى را مورد لطف خویش قرار دهد اگر گناهى كرد فورا او را به گرفتارى دچار مى كند و به یاد توبه و استغفار مى اندازد. چنانچه بنده اى از نظر خدا افتاده باشد اگر گناهى انجام داد خداوند در پى گناه نعمتى به او مى دهد تا از استغفار فراموش كند و به گناه ادامه دهد.

2. بحارالانوار، ج 12، ص 272.



30 آبان 1389برچسب:حدیث , امام هادی , چهل حدیث , اهل بیت ,, :: 21:55 ::  نويسنده : حسین       

 

میلاد امام هادی

1. یگانگی خدا

 

 

لَمْ یزَلَِ اللهَ وَحْدَهُ لاشیء معه ثُمَّ خَلَقَ الاشیاء بدیعاً و اختار لِنَفْسِهِ اَحْسَنَ الاَسماءِ؛ 1

خداوند از ازل تنها بود و چیزی با او نبود. سپس اشیا را به صورت نو ظهور آفرید و برای خودش بهترین نام‌ها را برگزید.

 

2. فروتنی

 

 

عن الامام الهادی(ع):

التواضع اَن تعطی الناس ما تُحِبُّ ان تُعطاهُ؛2

فروتنی آن است که با مردم چنان رفتار کنی که دوست داری با تو چنان باشند.

 

3. نقد پذیری

 

 

لبعض موالیه: عاتِبْ فلاناً و قل له ان الله اذا اراد بِعَبْدٍ خیراً اذا عُوتِبَ قَبِلَ 3

امام هادی(ع) به یکی از دوستانش فرمود: فلانی را توبیخ کن و به او بگو: خداوند چون خیر بنده‌ای خواهد، هر گاه توبیخ شود، بپذیرد (و در صد جبران نقص براید).

 

4. جایگاه اجابت دعا

 

 

اِنَّ للهِِ بقاعاً یحِبُّ اَن یدْعی فیها فَیستَجیبَ لِمَن دَعاهُ و الحَیرُ منها؛4

همانا برای خداوند بقعه‌های است که دوست دارد در آنها به درگاه او دعا شود و دعای دعا کننده را به اجابت برساند، و حائر حسین(ع) یکی از آنهاست.

 

5. دنیا جایگاه آزمایش

 

 

ان الله جَعَلَ الدنیا دار بلوی و الآخره دار عقبی، و جَعَلَ بَلْوَی الدنیا لِثوابِ الاخرهِ سَبَباً و ثوابَ الاخرهِ مِنْ بَلْوی  الدنیا عِوَضاً 5

همانا که خداوند دنیا را سرای امتحان و آزمایش، و آخرت را سرای رسیدگی، و بلای دنیا را وسیله ثواب آخرت، و ثواب آخرت را عوض بلای دنیا قرار داده است.

 

6. ستمکار بردبار

 

 

اِنَّ الظالِمَ الحالِِمَ یکادُ اَنْ یعضی علیه بِحِلْمِهِ، و انَّ المُحِقَّ السَّفیه یکادُ ان یطْفِیءَ نُورَ حَقِّهِ بِسَفهِهِ 6

به راستی ستمکار بردبار، بسا که به وسیله حلم و بردباری خود از ستمش گذشت شود و حق‌دار نابخرد، بسا که به سفاهت خود نور حق خویش را خاموش کند.

 

7. انسان بی‌شخصیت

 

 

مَنْ هانَتْ علیه نَفْسَهُ فلاتَأمَنْ شَرَّهُ 7

کسی که خود را پس شمارد، از شر او در امان مباش.

 

8. حکمت ناپذیری دل فاسد

 

 

اَلْحِکْمَهُ لا تَنْجَعُ فی الطّباع الفاسِدَهِ 8

حکمت، اثری در دل‌های فاسد نمی‌گذارد.

 

9. خدا ترسی

 

 

مَنْ اتَّقی الله یتَّقی، وَ مَنْ اطاعَ لله یطاع، و من اطاعَ الخالق لم یبال سَخَطَ المَخْلُوقین، و مَنْ اَسْخَطَ الخالق

فَلییقَنَ ان یحِلَّ به سَخَطَ المَخلوقین؛9

هر کسی از خدا بترسد، مردم از او بترسند، هر که خدا را اطاعت کند، از او اطاعت کنند، و هرکه مطیع آفریدگار باشد، باکی از خشم آفریدگار ندارد، و هر که خالق را به خشم آورد، باید یقین کند که به خشم مخلوق دچار می‌شود.

 

10. اطاعت خیرخواه

 

 

مَنْ جَمَعَ لَکَ وَدَّهُ وَ رایهُ فَاجْمَعْ له طاعَتَکَ؛10

هر که دوستی و نظر نهایی‌اش را برای تو همه جانبه گرداند، طاعتت را برای او همه جانبه گردان.

 

11. اوصاف پروردگار

 

 

اِنَّ اللهَ لا یوصَفُ اِلاَّ بِما وَصَفَ به نَفْسَهُ وَ اَنّی یوصَفُ الذَّی تَعجِزُ الحَواسُُّ اَنْ تُدْرِکَهُ وَ الاَوْهامُ اَنْ تَنالُهُ وَ الخَطَراتِ اَنْ تَحُدَّهُ وَ الاَبْصارُ عَنِ الاحاطَهِ بِه نَای فی قُرْبِهِ وَ قَرُبَ فِی نَایهِ، کَیفَ الکَیفَ بِغَیر اَنْ یقال: کَیفَ، وَ اینَ اْلاینَ بِلا أن یقالَ: اینَ هُو، مُنْقَطِعُ الکَیفِیهِ وَ الاینیهِ الواحِدُ الاَحَدُ، جَلَّ جَلالُهُ و تَقَدَّسَتْ اسْماؤُهُ؛ 11

به راستی که خدا جز بدانچه خودش را وصف کرده است، وصف نشود. کجا وصف شود آن که حواس از درکش عاجز است، و تصورات به کنه او پی نبرند، و در دیده‌ها نگنجد، او با همه نزدیکی‌اش دور است و با همه دوری‌اش نزدیک، کیفیت و چگونگی را پدید آورده، بدون اینکه خود کیفیت و چگونگی داشته باشد. مکان را آفریده، بدون این که خود مکانی داشته باشد. او از چگونگی و مکان برکنار است، یکتای یکتاست، شکوهش بزرگ و نام‌هایش پاکیزه است.

 

12. رذایل اخلاقی

 

 

اَلْحَسَدُ ماحِقُ الحَسَناتِ، وَ الزَّهْوُ جالِبُ المَقتِ، وَالعُجْبُ صارِفُ عَنْ طَلَبَ الِْعِلْمِ داعٍ اِلی الغَمْطِ وَ الجَهْلِ، وَ البُخْلُ اَذَمُّ اْلاَخْلاقِ وَ الَّطَمَعُ سَجیهٌ سَیئَهٌ؛12

حسد نیکویی‌ها را نابود سازد، و فخر فروشی دشمنی آورد، و خودپسندی مانع از طلب دانش است و به سوی خواری و جهل فرامی‌خواند، و بخل ناپسندیده‌ترین خلق و خوی است، و طمع خصلتی ناروا و ناشایست است.

 

13. خدا، آری. روزگار، نه.

 

 

روزی یکی از یاران امام هادی(ع) که بر اثر تصادف با حیوانی صدمه دیده بود، بر آن حضرت وارد شد و با اشاره به زخم‌هایی که برداشته بود، به روزگار بد می‌گفت. آن حضرت، خطاب به او سخنی به این مضمون فرمودند: روزگار را ملامت نکن؛ زیرا همه حوادث عالم به دست خداوند است و روزگار هیچ نقشی در پیدایش امور ندارد و غیر خداوند به گونه مستقل در زندگی مردم مؤثر نیستند و نیز فرمودند: «لاتَعُدْ و لاتَجْعَل للایام صنعاً فی حکم الله؛ یعنی برای روزگار اثر و نقشی در حکم خداوند، به حساب نیاور و قرار مده.».

آن شخص با شنیدن سخنان امام، به واقعیت امر، آگاه شد و توبه کرد.13

 

14. نتیجه بی اعتنایی به مکر خدا

 

 

من اَمِنَ مَکرَ الله و الْیمَ اَخْذِهِ، تَکَبَّرَ حَتی یحِلَّ به قضاؤه و نافَذَ اَمْرُهُ، وَ مَنْ کان علی بینَهِ مِنْ رَبَّهِ هانَتْ علیه مَصائِبُ الدنیا و لو قُرِضَ و نُشِرَ؛14

هر که از مکر خدا و مؤاخذه دردناکش آسوده باشد، تکبر پیشه کند تا قضای خدا و امر نافذش او را فراگیرد، و هر که بر طریق خدا پرستی محکم و استوار باشد، مصائب دنیا بر وی سبک آید؛ اگر چه (بدنش) قیچی شود و ریز ریز گردد.

 

15. تقیه

لو قلتُ اِنَّ تارِکَ التَّقیهِ کتارک الصَّلاهِ لَکُنْتُ صادقاً؛15

اگر بگویم: هر کس تقیه را ترک کند، مانند کسی است که نماز را ترک کرده، هر آینه راست گفته‌ام.

 

16. شکرگزار و شکر

 

 

اَلشَّاکِرُ اَسْعَدُ بِالشُّکْرِ مِنْهُ بِالنِّعْمَهِ الَّتِی اَوْجَبَتِ الشُّکْرَ لِاَنَّ النِّعَمَ مَتاعٌ وَ الشُّکْرَ نِعَِمٌ وَ عُقْبی؛16

شخص شکرگزار به سبب شکر، سعادتمند‌تر است تا به سبب نعمتی که باعث شکر شده است؛ زیرا نعمت کالای دنیاست و شکرگزاری، نعمت دنیا و آخرت است.

حسد نیکویی‌ها را نابود سازد، و فخر فروشی دشمنی آورد، و خودپسندی مانع از طلب دانش است و به سوی خواری و جهل فرامی‌خواند، و بخل ناپسندیده‌ترین خلق و خوی است، و طمع خصلتی ناروا و ناشایست است

17. دنیا جایگاه سود و زیان

 

 

اَلدُّنْیا سُوقٌ رَبِحَ فیها قَوْمٌ وَ خَسِرَ آخَروُنَ؛ 17

دنیا بازاری است که گروهی در آن سود برند و دسته‌ای زیان بینند.

 

18. پرهیز از تملق

ولادت امام هادی

قال ابوالحسن الثالثُ(ع) لِرَجُلٍ و قَدْ اَکْثَرَ مِنْ اِفْراطِ الثَّناءِ علیه اَقْبِلْ علی شَأنِکَ، فَاِنَّ کَثْرَهَ المَلَقِ یهْجُمُ علی الظِّنَّهِ و اذا حَلَلْتَ مِنْ اَخِیکَ فی مَحَلِّ الثَّقَهِ، فَاعْدِلْ عَنِ المَلَقِ الی حُسْنِ النِّیهِ؛18

امام هادی(ع) به کسی که در ستایش از ایشان افراط کرده بود، فرمودند: از این کار خودداری کن؛ زیرا تملّق بسیار، بدگمانی به بار می‌آورد هنگامی که در نزد برادر مؤمنت مورد اعتماد و وثوق هستی، از تملق او دست بردار و حسن نیت نشان بده.

 

19. جایگاه حسن ظن و سوءظن

 

 

اذا کان زَمانٌ العَدْلُ فیه اَغْلَبُ مِنَ الجَوْرِ فَحَرامٌ اَنْ تَظُنَّ بِاَحَدٍ سُوءاً حتی یعْلَمَ ذلک منه، و اذا کان زمانٌ الجَوْرُ اَغْلَبُ فیه من العدل فلیس لِاَحَدٍ اَنْ یظُنَّ بِاَحَدٍ خیراً مالم یعْلَمْ ذلِکَ مِنْهُ؛19

هر گاه در زمانه‌ای عدل بیش از ظلم رایج باشد، بدگمانی به دیگری حرام است، مگر آنکه (آدمی) بدی از کسی ببیند. و هر گاه در زمانی ظلم بیش از عدل باشد، نباید به کسی خوش‌بین باشد، مگر اینکه به نیکی او یقین کند.

 

20. زیباتر از زیبایی

 

 

خَیرٌ مِنْ الخیر فاعِلُهُ، و اَجْمَلُ من الجمیل قائِلُهُ، و اَرْجَحُ من العلم حامِلُهُ، وَ شَرٌّ مِنَ الشَرِّ جالِبُه، وَ اَهُوَلَ مِنَ الهَوْلِ راکِبُهُ؛20

بهتر از نیکی، نیکوکاری است، و زیباتر از زیبایی، گوینده آن است، و برتر از علم، حامل آن است، و بدتر از بدی، عامل آن است، و وحشتناک‌تر از وحشت، آورنده آن است.

 

21. توقع بی‌جا

 

 

لاتَطْلُبِ الصَّفا مِمَّنُ کَدَرْتَ علیه، وَلاَ الْوَفَاء لِمَنْ غَدَرْتَ به، و لا النُّصحَ مِمَّنْ صَرَفْتَ سُوءَ ظَنِّکَ الیه، فَاِنَّها قَلْبُ غَیرِکَ کَقَلْبِکَ له؛21

از کسی که بر او خشم گرفته‌ای، صفا و صمیمیت مخواه، و از کسی که به وی خیانت کرده‌ای، وفا طلب نکن، و از کسی که به او بدبین شده‌ای، انتظار خیرخواهی نداشته باش که دل دیگران برای تو همچون دل تو برای آنهاست.

 

22. برداشت خوب از نعمت‌ها

 

 

اَلْقُوا النِّعَمَ بِحُسْنِ مُجاوَرَتِها وَ التَمِسُوا الزِّیادَهَ فیها بِالشُّکْرِ علیها، وَاعْلَمُوا اَنَّ النَّفْسَ اَقْبَلُ شَیءٍ لِما اُعْطِِیتْ وَ اَمْنَعَ شَیءٍ لِما مُنِعَتْ؛22

نعمت‌ها را با برداشت خوب از آنها به دیگران ارائه دهید و با شکرگزاری افزون کنید، و بدانید که نفس آدمی روآورنده‌ترین چیز است به آنچه به آن بدهی، و باز دارنده‌ترین چیز است، از آنچه آن را بازداری.

 

23. خشم بر زیردستان

 

 

اَلْغَضََبُ علی مَنْ تَمْلِکُ لَوْمٌ؛ 23

خشم به زیردستان از پستی است.

 

24. عاق والدین

 

 

اَلْعُقُوقُ ثُکْلُ مَنْ لَمْ یثْکَلْ؛ 24

نافرمانی(فرزند از پدر و مادر) مصیبت مصیبت نادیدگان است.

 

25. تأثیر صله رحم در طول عمر

 

 

اِنَّ الرَّجُلَ لَیکُونَ قَدْ بَقِی مِنْ ثَلاثون سَنَهً فَیکُونَ وُصُولاً لِقَرابَته وُصُولاً لِرَحِمِهِ، فَیجْعَلُها الله ثَلاثه و ثلاثین سَنَهً، وَ إنَّهُ لَیکُونَ قَد بَقِی مِنْ أََجْلِهِِ ثَلاثٌ و ثلاثون سَنَهً فیکون عاقّاً لِقَرابَتِهِ قاطِعاً لِرَحِمِهِ، فَیجْعَلُها الله ثلاثَ سنینَ؛25

چه بسا شخصی که مدت عمرش سی سال مقدّر شده باشد، اما به خاطر صله رحم و پیوند با خویشاوندانش، خداوند عمرش را به 33سال برساند، و چه بسا کسی که مدت عمرش 33سال مقدر شده باشد، ولی به سبب آزردن خویشاوندان و قطع رحمش، خداوند عمرش را به سه سال برساند.

از کسی که بر او خشم گرفته‌ای، صفا و صمیمیت مخواه، و از کسی که به وی خیانت کرده‌ای، وفا طلب نکن، و از کسی که به او بدبین شده‌ای، انتظار خیرخواهی نداشته باش که دل دیگران برای تو همچون دل تو برای آنهاست

26. نتیجه عاق والدین

 

 

اَلعُقُوقُ یعَقِّبُ القِلَّهَ اِلَی الذِّلَّه؛26

نارضایتی پدر و مادر، کمی روزی را به دنبال دارد و آدمی را به ذلت می‌کشاند.

میلاد امام هادی

27. بی‌طاقتی در مصیبت

 

 

اَلْمُصِِیبَهُ للِصّابِرِ واحِدَهٌ وَ لِلْجازِعِ اِثْنَتانِ؛27

مصیبت برای صابر یکی است و برای کسی که بی‌طاقتی می‌کند، دوتاست.

 

28. همراهان دنیا و آخرت

 

 

اَلَنَّاسُ فی الدنیا بالاموالِ و فی‌الاخره بالاعمال؛ 28

میزان ارزیابی مردم در دنیا با اموالشان و در آخرت با اعمالشان است.

 

29. شوخی بیهوده

 

 

اَلْهَزْلُ فُکاهَهُ السُّفَهاءِ وَصَناعَهُ الْجُهّالِ؛29

مسخرگی، تفریح سفیهان و هنر جاهلان است.

 

30. زمان جان دادن

 

 

اَذُکُرُ مَصْرَعَکَ بَینَ یدَی اَهْلِکَ و لا طَبِیبٌ یمْنَعُکَ و لا حَبیبٌ ینْفَعُکَ؛30

وقت جان دادنت را نزد خانواده‌ات یاد کن که در آن هنگام طبیبی نیست که جلوی مرگت را بگیرد و نه دوستی که به تو نفع رساند.

 

31. نتیجه جدال

 

 

اَلمِراءُ یفْسِدُ الصَّداقَهَ القَدِیمَهَ وَ یحِلِّلُ العُقْدَهَ الوَثیقَهَ وَ اَقَلُّ ما فیه اَنْ تَکُونَ فیها الْمُغالَبَهُُ وَ الْمُغالَبَهُ اُسُّ اَسْبابِ القَطِیعَهِ؛31

جدال، دوستی قدیمی را تباه می‌کند و پیوند اعتماد را می‌گشاید و کمترین چیزی که در آن است، غلبه بر دیگری است که آن هم سبب جدایی است.

 

32. درک لذت در کاستی

 

 

اَلسَّهَرُ اَلَذُّ لِلْمَنامِ وَ الجُوعُ یزِیدُ فی طِیبِ الطَّعامِ؛32

شب بیداری، خواب را لذت بخش‌تر، و گرسنگی گوارایی غذا را زیاد می‌کند.

 

33. اسیر زبان

 

 

راکِبُ الحَروُنِ اَسیرُ نَفْسِهِ، وَ الجاهِلُ اَسِیرُ لِسانِهِ؛33

کسی که بر اسب سرکش سوار است، اسیر هوای نفس خویش و نادان اسیر زبان خوش است.

 

34. تصمیم قاطع

 

 

اَذْکُرْ حَسَراتِ التَّفْرِیطِ بِاَخْذِ تَقْدیمِ الْحَزْمِ؛34

افسوس خوردن کوتاهی در انجام دادن کار را، با تصمیم‌گیری قاطع جبران کن.

وقت جان دادنت را نزد خانواده‌ات یاد کن که در آن هنگام طبیبی نیست که جلوی مرگت را بگیرد و نه دوستی که به تو نفع رساند

35. خشم و کینه‌توزی

 

 

اَلْعِتابُ مِفْتاحُ الثِّقالِ وَ العِتابُ خَیرٌ مِِنَ الحِقدِ؛35

سرزنش و تندی کلید کم مهری است، و سرزنش بهتر از کینه توزی است.

ولادت امام هادی

36. ظهور مقدّرات

المقادیرُ تُرِیکَ ما لم یخْطُرْ بِبالِکَ؛36

مقدرات چیزهایی را بر تو نمایان می‌سازد که به فکرت خطور نکرده است.

 

37. خودخواهان مغضوب

 

 

مَنْ رَضِی عَنْ نَفْسِهِ کَثُرَ السَّاخِطُونَ علیه؛37

هر که از خود راضی باشد، خشم‌گیران بر او زیاد خواهند بود.

 

38. تباهی فقر

 

 

اَلْفَقْرُ شِِرَّهُ النَّفْسِ وَ شِدَّهُ الْقُنُوطِ؛38

فقر مایه آزمندی نفس و سبب ناامیدی زیاد است.

 

39. راه پرستش

 

 

لو سَلَکَ النّاسُ وادِیاً وسیعاً لَسَلَکْتُ وادِی رَجُلٍ عَبَدَ اللهَ وَحْدَهُ خالصاً؛ 39

اگر مردم به راه‌های گوناگون روند، من به راه کسی که تنها خدا را خالصانه می‌پرستد، خواهم رفت.

 

40. آشکار نکردن برنامه‌ها

 

 

اِظْهارُ الشی قبل اَنْ یسْتَحْکِمَ مُفْسِدَهٌ له؛ 40

آشکار کردن هر کاری پیش از آنکه به سامان برسد، آفت آن کار است.

 

تنظیم: گروه دین و اندیشه تبیان

 

 


 

 

 

 

[۱] . بحارالانوار، ج۵۴، ص۸۳.

[۲] . الکافی، ج۲، ص۱۲۴؛ وسائل الشیعه، ج۱۵، ص۲۷۳، ح۲۰۴۹۷.

[۳] . وسائل الشیعه، ج۲، ص۱۸؛ مستدرک، ج۴، ص۴۷۴، ح۹۵۷۷.

[۴] . بحارالانوار، ج۹۸، ص۱۱۳.

[۵] . همان، ج۷۵، ص۳۶۵.

[۶] . تحف العقول، ص۲۹۸.

[۷] . بحارالانوار، ج۷۲، ص۳۰۰.

[۸] . همان، ج۷۵، ص۳۷۰.

[۹] . بحارالانوار، ج۶۸، ص۱۸۲.

[۱۰] . همان، ج۷۵، ص۳۶۵؛ تحف العقول، ص۴۸۳.

[۱۱] . بحارالانوار، ج۴، ص۳۰۳، باب ۴.

[۱۲] همان، ج۶۹، ص۱۹۹.

[۱۳] . وسائل الشیعه، ج۷، ص۵۰۹؛ بحارالانوار، ج۵۶، ص۳.

[۱۴] . تحف العقول، ص۴۸۳.

[۱۵] . وسائل الشیعه، ج۱۶، ص۲۱۱.

[۱۶] . بحارالانوار، ج۷۱، ص۴۱۷.

[۱۷] . همان، ج۷۵، ص۳۶۶.

[۱۸] . همان، ج۷۰، ص۲۹۵.

[۱۹] . همان، ج۷۵، ص۳۷۰، باب ۲۸.

[۲۰] . همان.

[۲۱] . همان.

[۲۲] . همان، ج۷۵، ص۳۷۰، باب۲۸.

[۲۳] . همان.

[۲۴] . مستدرک، ج۱۵، ص۱۹۴؛ بحارالانوار، ج۷۵، ص۳۶۹، باب۲۸.

[۲۵] . بحارالانوار، ج۷۱، ص۱۰۳.

[۲۶] . همان، ج۷۵، ص۳۱۸، باب۲۸.

[۲۷] . مستدرک، ج۲، ص۴۴۵؛ بحارالانوار، ج۷۵، ص۳۶۸، باب۲۸.

[۲۸] . بحارالانوار، ج۷۵، ص۳۶۸.

[۲۹] . همان، ۳۶۹.

[۳۰] . همان، ص۳۷۰.

[۳۱] . همان، ص۳۶۹.

[۳۲] . همان، ص۳۷۹.

[۳۳] . همان، ص۳۶۹.

[۳۴] . همان، ص۳۷۰.

[۳۵] . همان، ص۳۶۹.

[۳۶] . همان، ص۳۷۹؛ اعلام الدین، ص۳۱۱.

[۳۷] . بحارالانوار، ج۷۵، ص۳۶۸.

[۳۸] . همان، ص۳۶۸.

[۳۹] . همان، ج۶۷، ص۱۱۲.

[۴۰] . تحف العقول، ص۴۵۷.



29 آبان 1389برچسب:, :: 22:8 ::  نويسنده : حسین       

 

مي دانيم كه يكي از سرمايه هاي فطري و ذخائر طبيعي انسان (محبت ) و دوست داشتن همديگر است كه خداوند آن را در وجود انسانها قرار داده است و هر انساني مي خواهد دوست بدارد و او را هم دوست داشته باشند، اين است كه مي گويند: اساس زندگي انسانها بر پايه محبت بنا نهاده شده و هر كس محبتش بيشتر باشد زندگي او شيرين تر و لذتبخش تر مي شود.
اين است كه بعضي از بزرگان ما محبت را دين ، و دين را همان محبت معرفي كرده اند و فرموده اند:
((الدين هو الحب و الحب هو الدين)).
يعني : دين همان محبت است و محبت همان دين است.
يا اينكه فرموده اندهل الدين الا الحب )).
يعني : دين جز محبت چيز ديگري است ؟!؟
اديبان و شاعران هم محبت را معجون و خميره هر خوبي دانسته و اشعاري در اين باره سروده اند:
(شعر شعراء درباره محبت )
اديبي گويد:
از محبت تلخها شيرين شود
وز محبت مسها زرين شود
از محبت دردها صافي شود
وز محبت دردها شافي شود
از محبت خارها گل شود
وز محبت سركه ها مل مي شود
از محبت سجن گلشن مي شود
بي محبت روضه گلخن مي شود
از محبت نار نوري مي شود
وز محبت ديو حوري مي شود
از محبت حزن شادي مي شود
وز محبت غول هادي مي شود
از محبت نيش نوش مي شود
وز محبت شير موشي مي شود
از محبت سقم صحت مي شود
وز محبت قهر رحمت مي شود
از محبت مرده زنده مي شود
وز محبت شاه بنده مي شود
(محبت در دل پاك )
شعر از بهارستان بنيسي :
محبت چيست گويم نيك داني
به حرفم گوش كن با مهرباني
محبت ميوه قلب سليم است
اگر از لفظ بدست آري معاني
بدست آوردن معني ز الفاظ
تدبر خواهد و هم كارداني
بود علم محبت علم ذاتي
كه بايد ظبط گردد در نهاني
نهانت را نگهدار ز هر عيب
به هر وقت به هر دور و زماني
بكن وصلت به روح معنويت
ز جانت بگذر، يابي تو جاني
روانت را بكن پاك از پليدي
ز بدها دور باش تا مي تواني
اگر گشتي چنان مهر و محبت
بدل آيد كني روشن رواني
همين اشعار را هر وقت خواني
بخوان حمدي بياد ((داستاني ))
پس محبت خميره هر خوبي است ، بوسيله آن تلخيها شيرين و مسها زرين مي شود، و دردها بوسيله آن شفا پيدا مي كند و ناري ، نوري مي شود و ديو حوري ، پس چه بهتر كه اين سرمايه فطري و وديعه خدادادي را بيشتر از هر چيز و هر كس در خانواده خود به فعليت در آوريم و بيشتر از همه به همسر خود محبت ورزيم و به اين وسيله به زندگي خود صفا بخشيده و پايه هاي زندگي خود را با خشت هاي محبت بچينيم كه خداي مهربان اين مهر و مودت و الفت را به دل همسرها نسبت به يكديگر قرار داده چنانكه در سوره (روم ) آيه 21 مي فرمايد:
((يكي از آيات و نشانه هاي بزرگ خداوند تبارك و تعالي اين است كه همسران شما را از جنس خود شما آفريد تا با آنها انس گرفته و در كنار هم با آرامش و خوبي زندگي كنيد و براي يك زندگي مشترك خداوند مهر و محبت نسبت به همديگر در دلهاي شما قرار داد.))
با اينكه در سوره (آل عمران ) آيه 14 چنين مي فرمايد:
((محبت شهوات از قبيل دوستي زنان و فرزندان و... در نظر شما مردمان آراسته و زينت داده شد.))
و روايات زيادي هم در اين مضمون از ائمه معصومين سلام الله عليهم اجمعين در اين باره وارد شده است :
از رسول خدا صلي الله عليه و آله ، آن حضرت فرمود:
((من از دنياي شما جز زن و عطر خوشبو چيزي دوست ندارم ، يا اينكه فرمود: نرسيد بر من از دنياي شما جز زن و عطر)).
از رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم ، آن حضرت فرمود:
((من از دنياي شما جز زن و عطر چيز ديگري دوست ندارم و روشني چشمم نماز است )).
از رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم ، آن حضرت فرمود:
((لذت من در دنيا زنان است و روشني چشمم نماز است و ريحانتين من حسن و حسين عليهماالسلام )).
از رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم ، آن حضرت فرمود:
((هر كس زنش را دوست دارد و اين دوستي را بر او اعلام نمايد و بگويد: من تو را دوست دارم ، اين گفته او هرگز از قلب زنش بيرون نمي رود، (در نتيجه اين كار سبب مي شود كه زنش هم او را دوست داشته و زندگي خوبي داشته باشند)).
از امام صادق عليه السلام ، آن حضرت فرمود:
((دوست داشتن زنان از اخلاق پيامبران است )).
از امام صادق عليه السلام ، آن حضرت فرمود:
((هر چه محبت همسر در قلب بنده زياد باشد فضيلت و ايمانش زيادتر مي شود)).
از امام صادق عليه السلام ، آن حضرت فرمود:
((خير زيادي (در دوستي زنهاست )).
از امام صادق عليه السلام ، آن حضرت فرمود:
((هر كس محبتش بر ما زياد باشد، زن و حلوا را هم زياد دوست مي دارد)).
از امام صادق عليه السلام ، آن حضرت فرمود:
((لذتي براي مردم در دنيا و آخرت بيشتر از لذت زنها نيست سپس آيه ((زين للناس )) را خواند)).
به كلامي از امام صادق عليه السلام ، (خوب توجه كنيد):
از امام عليه السلام سئوال شد چه چيز لذت دارد؟
فرمود: فلان و و و
سئوال شد ديگر چه ؟
فرمود: دوست داشتن و مباضعه زنان.
(توضيحي كه عمل بر آن لازم است )
توضيح : توضيحي كه در اين باره به خوانندگان داده مي شود، اين است كه (محبت ) كردن هم مثل چيزهاي ديگر معيار و اندازه معيني دارد كه اگر افراط و تفريط در آن شود نه تنها نتيجه خوبي گرفته نمي شود بلكه خود همان محبت كردن عامل خطرناكي است كه انسان را تهديد به خطر مي كند و اثرات سوئي در زندگي انسان مي گذارد، رواياتي كه در محبت كردن نسبت به زن نقل گرديد، گوياي اين است كه بايد به اندازه معين مهر و محبت در مابين زن و شوهر باشد تا زندگانيشان از صفا و صميميت برخوردار شده و رشته مقدس زندگي از هم نگسلد.
نه اينكه مرد چنان شيفته و دلباخته زن باشد كه دربست در اختيار او قرار گيرد، بنده وار تسليم فرمانش باشد، اختيار خود و فرزندانش را بدست او بسپارد اين نه تنها محبت كردن و مهر ورزيدن نيست بلكه يكنوع خودباختگي در مقابل زن و امور زمام را بدست او دادن است و آن هم از طرف شرع مقدس اسلام نكوهيده و اكيدا از اين كار ممنوع شده است.
__________________
پاتوق سرگرمی ایرانیان


29 آبان 1389برچسب:, :: 22:8 ::  نويسنده : حسین       

 

http://www.unitedbeauty.co.uk/images/inline/nail_art.jpg


مهم است كه به تغييرات ناخن‌هاي‌تان توجه داشته باشيد، زيرا ممكن است بيانگر يك مشكل بهداشتي زمينه‌اي باشد.

اين بيماري‌ها ممكن است نشانه‌هايي در ناخن شما ايجاد كند:
  • بيماري كبدي، كه ممكن است با سفيد شدن ناخن‌ها خود را نشان دهد.
  • بيماري كليوي، اگر نيمي از هر ناخن صورتي و نيمي ديگر سفيد باشد.
  • بيماري قلبي، اگر بستر ناخن‌ها قرمز باشد.
  •  بيماري ريوي، كه ممكن است با ضخيم‌ و زرد شدن ناخن‌ها و رشد آهسته آنها همراه باشد.
  •  كم خوني، اگر بستر ناخن‌ها رنگ‌پريده باشد..
  •   ديابت، اگر ناخن‌ها سايه زرد رنگ داشته باشند و در پايه ناخن سرخ به نظر برسد


29 آبان 1389برچسب:, :: 22:8 ::  نويسنده : حسین       

 چگونه مي توان روان سالم تري داشت ؟

نويسنده: آيلاي خرمي نژاد




در اين مقاله ،‌سلامت روان و ذهن به معني سلامت مغز ، گنجايش و قابليت آن است و اختلالات رواني را شامل نمي شود . با اين چهارروش مي توان ذهن سالم تري داشت .
1 - كتاب خواندن و مطالعه كردن

 

با مطالعه كردن ،‌ذهن شما مواردي را كه مي خوانيد تشخيص مي دهد ،‌ و رمز گشايي مي كند ، تعبير كرده و درك مي كند . كنجكاوي شما با مطالعه كردن ، تحريك مي شود . عقل درباره موارد خوانده شده توضيح مي خواهد و ذهن با كمك اين موارد تغذيه مي شود .
2 - نوشتن

 

يادداشت كردن باعث فعال كردن فرآيندهاي مغزي مي شود . با نوشتن اهداف و مواردي كه مي خواهيم انجام دهيم ،‌افكارمان را سازمان داده و مشخص مي سازيم . خيلي از افراد ،‌يادداشت در دفترچه خاطرات و دفتر روزانه را راهي براي آزاد كردن افكار و احساسات خود مي دانند . با نوشتن مي توان قدرت مشاهده را افزايش داد و تجديد خاطره كرد .
3 - به خاطر سپردن

 

هر چه قدر حافظه شما فعال تر باشد بهتر مي توانيد موارد مختلف را به ياد آوريد . سعي كنيد ليست خريد و كارهاي روزانه خود را به حافظه تان بسپاريد .
4 - بازي هاي فكري

 

بازي هاي فكري فعاليت مغز را تندتر مي كنند. اين گونه بازي ها شامل جدول ، تصويرهاي رمزي و انواع مختلف بازي هاي فكري است . اين نوع بازي ها علاوه بر سرگرمي و تفريح باعث متمركز كردن فكر نيز مي شود .
منبع: www.yazdedu.ir
راسخون 


29 آبان 1389برچسب:, :: 22:8 ::  نويسنده : حسین       

تست اعتیاد به اینترنت (IAT) یكی از معتبرترین تست‌های مربوط به سنجش اعتیاد اینترنتی است كه توسط دكتر كیمبرلی یانگ (Kimberly Young) ابداع شده است.

در تست IAT هر چه نمره شما بیشتر باشد؛ اعتیاد شما به اینترنت شدیدتر است. نمرات هم به ترتیب از یك تا پنج هستند.

در پایان؛ باید مجموع نمراتی را كه به 20 پرسش زیر می‌دهید جمع بزنید.



1-چقدر بيشتر از آنچه که قصد داريد، در اينترنت مي مانيد؟
1) به ندرت 2) گاه گاهي 3) غالبا 4) به کرات 5) هميشه شامل حال من نمي شود

2-چقدر بخاطر آنلاين ماندن، اعضاي خانواده را ناديده گرفته ايد؟
1) به ندرت 2) گاهگاهي 3) غالبا 4) به کرات 5)هميشه شامل حال من نمي شود

3-چقدر اينترنت را به بودن با همسرتان ترجيح مي دهيد؟
1) به ندرت 2) گاهگاهي 3) غالبا 4) به کرات 5) هميشه شامل حال من نمي شود

4-چقدر از طريق اينترنت، با کاربران ديگر رابطه برقرار مي کنيد؟
1) به ندرت 2) گاهگاهي 3) غالبا 4) به کرات 5) هميشه شامل حال من نمي شود

5-چقدر ديگران از شما، بخاطر ميزان آنلاين بودن تان شاکي هستند؟
1) به ندرت 2) گاهگاهي 3) غالبا 4) به کرات 5) هميشه شامل حال من نمي شود

6-چقدر بخاطر اينترنت، نمرات و کارهايتان در مدرسه افت کرده است؟
1)به ندرت 2)گاهگاهي 3)غالبا 4)به کرات 5)هميشه شامل حال من نمي شود

7-چقدر ايميل هايتان را پيش از کارهاي ضروري ديگرتان چک مي کنيد؟
1)به ندرت 2)گاهگاهي 3)غالبا 4)به کرات 5)هميشه شامل حال من نمي شود

8-چقدر عملکرد کاري و بهره وري شما، بخاطر اينترنت آسيب ديده است؟
1)به ندرت 2)گاهگاهي 3)غالبا 4)به کرات 5)هميشه شامل حال من نمي شود

9-وقتي از شما مي پرسند که چه کارهايي آنلاين انجام مي دهيد، چقدر در موضع تدافعي يا پنهان کاري قرار مي گيريد؟
1)به ندرت 2)گاهگاهي 3)غالبا 4)به کرات 5)هميشه شامل حال من نمي شود

10-چقدر افکار آزار دهنده در زندگي را با افکار آرام بخش در اينترنت خنثي مي کنيد؟
1)به ندرت 2)گاهگاهي 3)غالبا 4)به کرات 5)هميشه شامل حال من نمي شود

11-چقدر وقتي در اينترنت هستيد، احساس مي کنيد توان پيش بيني امور را داريد؟1
)به ندرت 2)گاهگاهي 3)غالبا 4)به کرات 5)هميشه شامل حال من نمي شود

12-چقدر فکر مي کنيد که زندگي بدون اينترنت، چيزي کسالت بار; تهي و بي لذت است؟
1)به ندرت 2)گاهگاهي 3)غالبا 4)به کرات 5)هميشه شامل حال من نمي شود

13-چقدر وقتي کسي هنگام آنلاين بودن مزاحم شما مي شود، غر مي زنيد; فرياد مي زنيد يا عصباني مي شويد؟
1)به ندرت 2)گاهگاهي 3)غالبا 4)به کرات 5)هميشه شامل حال من نمي شود

14-چقدر بخاطر قطع نکردن اينترنت، دچار بي خوابي هستيد؟
1)به ندرت 2)گاهگاهي 3)غالبا 4)به کرات 5)هميشه شامل حال من نمي شود

15-چقدر فکر مي کنيد در حالت آفلاين، حواس پرتي داريد; ولي در حالت آنلاين بهتر هستيد؟
1)به ندرت 2)گاهگاهي 3)غالبا 4)به کرات 5)هميشه شامل حال من نمي شود

16-چقدر وقتي آنلاين هستيد اين جمله را بکار مي بريد: فقط چند دقيقه مونده، الان ميام. 1) به ندرت 2) گاهگاهي 3) غالبا 4) به کرات 5) هميشه شامل حال من نمي شود

17-چقدر سعي کرده ايد از ميزان آنلاين بودن خود بکاهيد و موفق نشده ايد؟
1)به ندرت 2)گاهگاهي 3)غالبا 4)به کرات 5)هميشه شامل حال من نمي شود

18-چقدر سعي داريد ميزان آنلاين بودن تان را از ديگران مخفي کنيد؟
1) به ندرت 2) گاهگاهي 3) غالبا 4) به کرات 5) هميشه شامل حال من نمي شود

19-چقدر ميزان آنلاين بودن را به بيرون رفتن با ديگران ترجيح مي دهيد؟
1)به ندرت 2)گاهگاهي 3)غالبا 4)به کرات 5)هميشه شامل حال من نمي شود

20-چقدر وقتي آفلاين هستيد، احساس افسردگي و عصبيت داريد که با آنلاين شدن از بين ميرود؟
1)به ندرت 2)گاهگاهي 3)غالبا 4)به کرات 5)هميشه شامل حال من نمي شود

پاسخها

اگر جمع نمرات شما بين 20 تا 49 شده ، شما يك کاربر معمولي هستيد.
اگر جمع نمرات شما بين 50 تا 79 شده ، شما داريد دچار مشکل اعتياد اينترنتي مي شويد ، مراقب باشيد.
اگر جمع نمرات شما بين 80 تا 100 شده ، شما به اکثر پرسش ها ، نمرات 4 يا 5 داده ايد. شما دچار اعتياد اينترنتي هستيد و بايد مشکل تان را در اسرع وقت حل کنيد. واقعا فکر کنيد که اگر در پرسش دوم، جواب شما 4 بوده است ، چه بر سر خودتان آورده ايد؟

صد و هجده سی دی دات کام

 



29 آبان 1389برچسب:, :: 22:8 ::  نويسنده : حسین       

 

حر م امام رضا علیه السلام

 

 

1 ـ اَفْضَلُ ما توصَلُ به الرَّحِمِ كفُّ الاَذى عَنْها

 

فرمـود رضــــا ولـى ّ مـطـلـــق
گنجینه علم و فـضل و احسـان
بــهتر صـه رحم به گیتى است
خـوددارى از گـــزنــــد ایــشــان

 

 

2 ـ اَحسَنُ النّاسِ مَعاشاً مَن حَسُنَ معاشُ غیرِهِ فى معاشِه

 

بهتـرین رهـرو به راه زندگـى است

آن كه همچـون شمع روشنگـر بـوَد
مـردمــان در پــرتــوش راحـت زیند
زندگـى در خـدمـتـش بـهتـر بــــوَد

              

                        

3 ـ العَقلُ حِباءٌ مِنَ اللهِ و الادَبُ كُلْفَة

 

رضـا سـبــط پــاك رســول امــین
كه نتـوان سـر از خدمتش تافتن
بگفتا: خرد بخشش ایزدى است
ادب را بـه كوشش تـوان یـافـتن

 

 

 

4 ـ لَیسَ لِبَخیلٍ راحةٌ و لا لِحَسودٍ لَذّةٌ

 

بخل رنج است و حسادت محنت است
 از ولـى ّ آمـوز درس عبـرتـــى
راحــتــى در بــخل نــتــوان یــافـــتـــن
در حسـد هـرگـز نیـابـى لذّتى 

 

5 ـ مَا الْتَقَتْ فِئَتانِ قَطُّ اِلاّ نُصِرَ اَعظَمُهُما عَفواً

 

عــف و آیـیــن بـــزرگـــان بــاشـــد
بـخشش آییـنـه دورانـدیـش اسـت
دو گـروهـى كه به جنگنـد و ستیـز
نصرت آن راست كه عفوش بیش است

                                     

6 ـ عَونُك لِلضَّعیفِ اَفضَلُ مِنَ الصَدَقَة

 

سخنـى دارم از امـام همام
كـه مفید است بهر هر طبقه
دستگیرى ز نـاتوان و ضعـیف
به یقین، بهتر است از صدقه

         

7 ـ المُؤمِن اِذا اَحسَنَ استَبشَرَ وَ اِذا اَساءَ استَغفَرَ

 

گر ز بـخت بد به كـس بد كرده اى
هــان، مـشـو نومیـد از درگاه ربّ
مـؤمن ار نـیكـى كند شادان شود
ور كند بد، مى كند بخشش طلب

     

8 ـ المُسلِمُ الّذى سَلِمَ المُسلِمون مِن لِسانه وَ یَده

 

شـنو پنـد فــرزند مـوسـى بــن جـعـفر
امــام بــحــق، مـاه بـرج امـامـــت
كسى هست مُسلم كه باشند مــردم
 ز دست و زبانش به امن و سلامت

               

          

 

9 ـ لَیسَ مِنّا مَن لَم یأمَن جارُهُ بَوائِقَه

 

به همـسایه نیكى كن اى نیكمرد
 كه همـسایه را بر تو حقها بوَد
از آن كـس كـه همسایه ایمن نبُود
بـفــرمـود مـولــا: نـه از ما بوَد

 

 

 

چنان سـر كن اى دوست با نیك و بد
كـه بـاشـد ز تـو نیك و بد در امـان
تـواضــع چـنان كن بــه خـلـق خـداى
كه خواهـى كنـد خلق با تو چنـان

 

ثبت شده توسط: mobarak

بخش مطالب روزانه اعضا

تنظیم برای تبیان: دین و اندیشه