درباره وبلاگ به وبلاگ من خوش آمدید آخرین مطالب پيوندها
لینکهای غیر اخلاقی حذف می شوند نويسندگان |
بهترین ها و جدیدترین های اینترنت
در این وبلاگ با جدیدترین تصاویر و جدیدترین مطالب دنیای اینترنت در خدمت شما هستیم
سه شنبه 3 اسفند 1389برچسب:, :: 22:50 :: نويسنده : حسین
بشر در واقعيت بخشيدن به افکار خود و ايجاد آنچه که موجب شگفتي مي شود هيچگاه کوتاهي نکرده است. اين مسئله در طول زمان صورت هاي مختلفي داشته، در دوره اي از تاريخ ساخت فانوس اسکندريه و برج پيزا ميل شگفتي آفريني انسان را ارضا کرده و در عصر حاضر نيز ساخت تونل کانال مانش و ناوهاي هواپيمابر غول پيکر بوده که انسان را راضي نگاه داشته است. هر چند پروژههاي جديد به مانند نيايشگاه آرتميس و تنديس زئوس داراي روحي لطيف در طراحي و ساخت نيستند اما در نوع خود عجائب فلزي دوره حاضر به شمار مي روند که با صرف هزينه هاي سرسام آور ساخته شده اند. ادامه ادامه مطلب ... سه شنبه 3 اسفند 1389برچسب:, :: 22:10 :: نويسنده : حسین
ادامه مطلب ... سه شنبه 3 اسفند 1389برچسب:, :: 21:30 :: نويسنده : حسین
پاداشهایی نا گفته برای مومنان
![]()
در قرآن به مؤمنان پاداش های عظیمی چه در دنیا و چه برای آخرت وعده داده شده است ، اما نکته ای که جالب است در سوره سجده ، آیه 17 خداوند بیان می کند که پاداش مؤمنان راستین بر هیچ کس معلوم نیست وتا روز قیامت نیز معلوم نخواهد بود .
در آیه 17 سوره مباركه سجده خداوند به بیان پاداش عظیم و مهم مؤمنان راستین كه داراى نشانههاى خاص در دو آیه قبل هستند پرداخته ، با تعبیر جالبى كه حكایت از اهمیت فوق العاده پاداش آنان مىكند سخن گفته و می فرماید : « فَلا تَعْلَمُ نَفْسٌ ما أُخْفِیَ لَهُمْ مِنْ قُرَّةِ أَعْیُنٍ جَزاءً بِما كانُوا یَعْمَلُونَ ؛ هیچكس نمىداند چه پاداشهاى مهمى كه مایه روشنى چشمها مىگردد براى آنها نهفته شده است ! - این پاداش فوق العاده عظیم- جزاى بر اعمالى است كه انجام مىدادند.» (سجده 17) تعبیر به " هیچكس نمىداند" و نیز تعبیر به " قُرَّةِ أَعْیُنٍ" (آنچه مایه روشنى چشمها است) بیانگر عظمت بی حساب این مواهب و پاداشها است ، و همه نفوس را شامل مىگردد حتى فرشتگان مقرب خدا و اولیاى پروردگار را . تعبیر به " قرة اعین" بدون اضافه به " نفس" اشاره به این است كه این نعمتهاى الهى كه براى سراى آخرت به عنوان پاداش مؤمنان راستین تعیین شده چنان است كه مایه روشنایى چشم همگان مىگردد . " قرة" از ماده " قر" (بر وزن حر) به معنى سردى و خنكى است ، و از آنجا كه معروف است اشگ شوق همواره سرد و خنك ، و اشك غم و حسرت داغ و سوزان است . تعبیر به " قرة اعین" در لغت عرب به معنى چیزى است كه مایه خنك شدن چشم انسان مىگردد ، یعنى اشك شوق را از دیدگانش جارى مىسازد و این كنایه لطیفى است از نهایت خوشحال ، ولى در فارسى این تعبیر وجود ندارد . بلكه مىگوئیم : مایه روشنى چشم او شد، ممكن است این تعبیر فارسى امروز از داستان " یوسف" و" یعقوب" از قرآن گرفته شده باشد كه به گفته قرآن ، هنگامى كه بشارت دهنده نزد یعقوب آمد و پیراهن یوسف را بر صورت او افكند چشمان نابیناى او ناگهان روشن شد ! (سوره یوسف ، آیه 96) و این تعبیر نیز كنایه از شدت سرور دارد . در حدیث مىخوانیم كه پیامبر اكرم (صلی الله علیه وآله) مىگوید :« ان اللَّه یقول اعددت لعبادى الصالحین ما لا عین رأت ، و لا اذن سمعت ، و لا خطر على قلب بشر! : خدا مىفرماید: من براى بندگان صالحم نعمتهایى فراهم كردهام كه هیچ چشمى ندیده ، و هیچ گوشى نشنیده ، و بر فكر كسى نگذشته است ! » (این حدیث را بسیارى از مفسران از جمله ؛ طبرسى در " مجمع البیان " و آلوسى در" روح المعانى " و قرطبى در تفسیرش نقل كردهاند . محدثان مشهور بخارى و مسلم نیز آن را در كتب خود آوردهاند .)
مخفی نگه داشته شدن پاداش های عظیم! در اینجا سؤالى پیش مىآید كه مفسر بزرگ مرحوم طبرسى در" مجمع البیان" آن را مطرح كرده و آن اینكه: چرا این پاداش عظیم مخفى نگاه داشته شده است؟ سپس او سه جواب براى این سؤال ذكر مىكند: 1- امور مهم و بسیار پر ارزش چنان است كه با الفاظ و سخن به آسانى حقیقت آن را نمىتوان درك كرد ، و با این حال گاهى اخفا و ابهام آن نشاط انگیزتر است و از نظر فصاحت ، بلیغ تر. 2- اصولاً چیزى كه مایه روشنى چشم ها است آن قدر دامنهاش گسترده است كه علم و دانش آدمى به تمام خصوصیات آن نمىرسد. 3- چون این پاداش براى نماز شب كه مخفى است قرار داده شده است ، متناسب این است كه جزاى عمل نیز بزرگ و مخفى باشد (توجه داشته باشید كه در آیه قبل جمله" تَتَجافى جُنُوبُهُمْ عَنِ الْمَضاجِعِ" اشاره است به مسأله نماز شب). در حدیثى از امام صادق (ع) مىخوانیم : « ما من حسنة الا و لها ثواب مبین فى القرآن ، الا صلاة اللیل ، فان اللَّه عز اسمه لم یبین ثوابها لعظم خطرها ، قال : فَلا تَعْلَمُ نَفْسٌ ما أُخْفِیَ لَهُمْ مِنْ قُرَّةِ أَعْیُنٍ : هیچ عمل نیكى نیست مگر اینكه ثواب روشنى در قرآن براى آن بیان شده ، مگر نماز شب كه خداوند بزرگ ، ثواب آن را روشن نساخته به خاطر اهمیت آن ، لذا فرموده است : هیچكس نمىداند چه ثوابهایى كه مایه روشنایى چشمان است براى آنها نهفته شده است .» (مجمع البیان ، ذیل آیات مورد بحث.) ولى از همه اینها گذشته به طورى كه قبلا نیز اشاره كردهایم عالم قیامت عالمى است فوق العاده گستردهتر از این جهان ، و حتى گستردهتر از زندگى دنیا در برابر زندگى جنین در شكم مادر، و اصولاً براى ما محبوسان در چهار دیوار دنیا ابعادش قابل درك نیست ، و براى كسى قابل تصور نمىباشد . در حدیث مىخوانیم كه پیامبر اكرم (صلی الله علیه وآله) مىگوید :« ان اللَّه یقول اعددت لعبادى الصالحین ما لا عین رأت ، و لا اذن سمعت ، و لا خطر على قلب بشر! : خدا مىفرماید: من براى بندگان صالحم نعمتهایى فراهم كردهام كه هیچ چشمى ندیده ، و هیچ گوشى نشنیده ، و بر فكر كسى نگذشته است!»
مؤمن و فاسق یکسان نمی باشند! ![]() آیه بعد(18 سجده) مقایسهاى را كه در آیات گذشته بود ، به طور صریحتر روشن مىسازد و می فرماید : « أَ فَمَنْ كانَ مُؤْمِناً كَمَنْ كانَ فاسِقاً لا یَسْتَوُونَ ؛ آیا كسى كه مؤمن است همانند كسى است كه فاسق می باشد ؟! نه هرگز این دو برابر نیستند .»(سجده 18) جمله به صورت استفهام انكارى مطرح شده ، استفهامى كه پاسخ آن از عقل و فطرت هر انسانى مىجوشد كه این دو هرگز برابر نیستند ، در عین حال براى تاكید ، با ذكر جمله" لا یستوون" این نابرابرى را مشخصتر مىكند . در این آیه ،" فاسق" در مقابل" مؤمن" قرار گرفته ، و این دلیل بر آن است كه فسق، مفهوم گستردهاى دارد كه هم كفر را شامل مىشود ، و هم گناهان دیگر را ، چرا كه این كلمه در اصل از جمله " فسقت الثمرة" (یعنى میوه از پوستش خارج شد و یا در موردى كه هسته خرما از گوشت آن جدا مىشود و به بیرون مىافتد) گرفته شده ، سپس به خارج شدن از اطاعت فرمان خدا و عقل ، اطلاق گردیده است ، و مىدانیم هر كس كفر مىورزد و یا مرتكب گناهانى مىشود از فرمان پروردگار و خرد ، خارج شده است . این نكته نیز قابل توجه است ، كه میوه مادامى كه در پوست خود قرار دارد سالم است ، همین كه از پوست خارج شد ، فاسد مىشود ، و بنا بر این فاسق شدنش همان و فاسد شدنش همان !
مجازات به جای پذیرایی و تهدید جایگزین بشارت برای دوزخیان! آیه بعدی(19 سجده) ، این عدم مساوات را به صورت گستردهترى بیان مىكند، مىفرماید: « أَمَّا الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ فَلَهُمْ جَنَّاتُ الْمَأْوى نُزُلاً بِما كانُوا یَعْمَلُونَ ؛ اما آنها كه ایمان آوردند و عمل صالح انجام دادند باغهاى بهشت جاویدان از آن آنها خواهد بود .» (سجده 19) سپس مىافزاید: " این جنّات ماوى ، وسیله پذیرایى خداوند از آنها است ، درمقابل اعمالى كه انجام مىدادند ؛ (نُزُلًا بِما كانُوا یَعْمَلُونَ) " . تعبیر به " نزل" كه معمولاً به چیزى گفته مىشود كه براى پذیرایى مهمان آماده مىكنند ، اشاره لطیفى است به این جهت كه از مؤمنان در بهشت دائماً همچون میهمان پذیرایى مىشود ، در حالى كه دوزخیان همچون زندانیانى هستند كه هر وقت هوس بیرون آمدن كنند باز گردانده مىشوند ! و اگر مىبینیم در آیه 102 سوره كهف چنین آمده: « إِنَّا أَعْتَدْنا جَهَنَّمَ لِلْكافِرِینَ نُزُلًا : ما جهنم را براى پذیرایى كافران آماده ساختیم .» در حقیقت از قبیل « فَبَشِّرْهُمْ بِعَذابٍ أَلِیمٍ » است ، كنایه از اینكه بجاى پذیرایى ، آنها را مجازات و بجاى بشارت آنها را تهدید مىكند . بعضى معتقدند كه" نزل" نخستین چیزى است كه با آن از میهمان تازه وارد پذیرایى مىشود (همان چاى و شربت در زمان ما) بنا بر این اشاره لطیفى است به اینكه جنات ماوى با تمام نعمتها و بركاتش نخستین وسیله پذیرایى از این میهمانان الهى است، و به دنبال آن مواهب در بركات دیگرى است كه هیچكس جز خدا نمىداند!. خداوند در قرآن مىفرماید: « أَمَّا الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ فَلَهُمْ جَنَّاتُ الْمَأْوى نُزُلاً بِما كانُوا یَعْمَلُونَ ؛ اما آنها كه ایمان آوردند و عمل صالح انجام دادند باغهاى بهشت جاویدان از آن آنها خواهد بود»
![]() تعبیر به" فَلَهُمْ جَنَّاتُ" مىتواند اشاره به این نكته نیز باشد كه خداوند باغهاى بهشت را عاریتى به آنها نمىدهد ، بلكه براى همیشه به آنها تملیك مىكند ، به گونهاى كه هرگز احتمال زوال این نعمتها ، آرامش فكر آنها را بر هم نمىزند . و در آیه بعد به نقطه مقابل آنها پرداخته مىگوید : « وَ أَمَّا الَّذِینَ فَسَقُوا فَمَأْواهُمُ النَّارُ كُلَّما أَرادُوا أَنْ یَخْرُجُوا مِنْها أُعِیدُوا فِیها وَ قِیلَ لَهُمْ ذُوقُوا عَذابَ النَّارِ الَّذِی كُنْتُمْ بِهِ تُكَذِّبُونَ ؛ اما كسانى كه فاسق شدند و از اطاعت پروردگارشان بیرون رفتند جایگاه همیشگى آنها آتش دوزخ است .» (سجده 20) « آنها براى همیشه در این جایگاه وحشتناك زندانى و محبوسند به گونهاى كه : هر زمان بخواهند از آن خارج شوند آنها را باز مىگردانند ؛(كُلَّما أَرادُوا أَنْ یَخْرُجُوا مِنْها أُعِیدُوا فِیها) » و به آنها گفته مىشود :« بچشید عذاب آتشى را كه پیوسته انكار مىكردید ؛ (وَ قِیلَ لَهُمْ ذُوقُوا عَذابَ النَّارِ الَّذِی كُنْتُمْ بِهِ تُكَذِّبُونَ) » بار دیگر در اینجا مىبینیم كه عذاب الهى در برابر" كفر و تكذیب" قرار گرفته و ثواب و پاداش او در برابر" عمل".
نتیجه گیری: این نکته نهایی را می توان از این آیات در یافت کرد که ؛" ایمان" به تنهایى كافى نیست ، بلكه باید انگیزه بر عمل باشد ، اما " كفر" به تنهایى براى عذاب كافى است هر چند عملى همراه آن نباشد . آمنه اسفندیاری بخش قرآن تبیان
منابع: 1- تفسیر نمونه، ج 17 2- تفسیر مجمع البیان 3- تفسیر روح المعانى دو شنبه 2 اسفند 1389برچسب:, :: 23:10 :: نويسنده : حسین
چقدر خنده داره که یک ساعت خلوت با خدا دیر و طاقت فرساست. ولی 90 دقیقه بازی یک تیم فوتبال مثل باد میگذره!
چقدر خنده داره که صد هزارتومان کمک در راه خدا مبلغ بسیار هنگفتیه اما وقتی که با همون مقدار پول به خرید میریم کم به چشم میاد!
چقدر خنده داره که یک ساعت عبادت در مسجد طولانی به نظر میاد اما یک ساعت فیلم دیدن به سرعت میگذره!
چقدر خنده داره که وقتی میخوایم عبادت و دعا کنیم هر چی فکر میکنیم چیزی به فکرمون نمیاد تا بگیم اما وقتی که میخوایم با دوستمون حرف بزنیم هیچ مشکلی نداریم!
چقدر خنده داره که وقتی مسابقه ورزشی تیم محبوبمون به وقت اضافی میکشه لذت میبریم و از هیجان تو پوست خودمون نمیگنجیم اما وقتی مراسم دعا و نیایش طولانیتر از حدش میشه شکایت میکنیم و آزرده خاطر میشیم!
چقدر خنده داره که خوندن یک صفحه و یا بخشی از قرآن سخته اما خوندن صد سطر از پرفروشترین کتاب رمان دنیا آسونه!
چقدر خنده داره که سعی میکنیم ردیف جلو صندلیهای یک کنسرت یا مسابقه رو رزرو کنیم اما به آخرین صف نماز جماعت یک مسجد تمایل داریم!
چقدر خنده داره که برای عبادت و کارهای مذهبی هیچ وقت زمان کافی در برنامه روزمره خود پیدا نمیکنیم اما بقیه برنامهها رو سعی میکنیم تا آخرین لحظه هم که شده انجام بدیم!
چقدر خنده داره که شایعات روزنامه ها رو به راحتی باور میکنیم اما سخنان قران رو به سختی باور میکنیم!
چقدر خنده داره که همه مردم میخوان بدون اینکه به چیزی اعتقاد پیدا کنند و یا کاری در راه خدا انجام بدند به بهشت برن!
چقدر خنده داره که وقتی جوکی رو از طریق پیام کوتاه و یا ایمیل به دیگران ارسال میکنیم به سرعت آتشی که در جنگلی انداخته بشه همه جا رو فرا میگیره اما وقتی سخن و پیام الهی رو میشنویم دو برابر در مورد گفتن یا نگفتن اون فکر میکنیم!
خنده داره اینطور نیست؟
دارید میخندید؟
دارید فکر میکنید؟
این حرفا رو به گوش بقیه هم برسونید و از خداوند سپاسگزار باشید که او خدای دوست داشتنی ست.
آیا این خنده دار نیست که وقتی میخواهید این حرفا را به بقیه بزنید خیلیها را از لیست خود پاک میکنید؟ به خاطر اینکه مطمئنید که اونا به هیچ چیز اعتقاد ندارند.
این اشتباه بزرگیه اگه فکر کنید دیگران اعتقادشون از ما ضعیف تره دو شنبه 2 اسفند 1389برچسب:, :: 11:53 :: نويسنده : حسین
نور عترت آمد از آیینه ام کیست در غار حرای سینه ام رگ رگم پیغام احمد می دهد سینه ام بوی محمد می دهد میلاد پیامبر اکرم و امام صادق (ع) تهنیت باد * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * صادق که اساس دین ازاو شد معمور / بودند ملایک پی امرش مامور * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * میلاد نبی اکرم بهانه خلقت و قرآن ناطق، امام صادق-ع بر شما تبریك وتهنیت باد * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * ای ششم پیشوای اهل ولا
نور عترت آمد از آیینه ام کیست در غار حرای سینه ام رگ رگم پیغام احمد می دهد سینه ام بوی محمد می دهد میلاد پیامبر اکرم و امام صادق (ع) تهنیت باد * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * دلم به یاد تو امشب لبالب از شور است * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * ماه فرو ماند از جمال محمد سرو نباشد به اعتدال محمد قدر فلك را كمال و منزلتى نیست در نظر قدر با كمال محمد * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
بلغ العلی بكماله * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
تالی قرانیِ و هموزن آن ثِقل ثقیلی
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
ا رسول الله تودر خلوتِ وحدت خلیلی بعدِ ذاتِ واحدِ مطلق به هستی بی بدیلی بر گزینِ دست یزدان از میان نخبگانی پیش هر صاحبنظر در صورت و معنا جمیلی منبع اندیشة رود خروشان حیاتی شهر علمی، كوهِ حلمی، قُلزم عقل عقیلی
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * صادق که اساس دین ازاو شد معمور / بودند ملایک پی امرش مامور * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
فان پاتوق یک شنبه 1 اسفند 1389برچسب:, :: 20:20 :: نويسنده : حسین
اخبار داغی از گوشیهای همراه هوشمند، تبلتها و گوشیهای جذاب مجهز به پلیاستیشن از همایش گوشیهای همراه بارسلون 2011 به گوش میرسد. برخی از برترین این ابزارها را در این ایمیل ببینید.
ادامه آپتیمس (Optimus) سه بعدی الجی
پردازشگر 2هستهای با یک نمایشگر 4.3 اینچی از جمله تجهیزاتی است که گوشیهای آندروید نسخه 2.2را منحصر به فرد کرده؛ البته این گوشی 3بعدی قابلیتهای دیگری هم دارد: این نمایشگر میتواند ویدیوهای 720p را بینیاز به استفاده از عینکهای سهبعدی نمایش دهد. همچنین میتوان با استفاده از دوربین 5 مگاپیکسلی، فیلم 3بعدی ضبط کرد. البته مشکل این تصاویر سه بعدی، مصنوعی بودنشان است
ادامه مطلب ... شنبه 1 اسفند 1389برچسب:, :: 19:19 :: نويسنده : حسین
![]() علي پروين در روز 3 مهر 1325 در تهران، محله بازار، كوچه غريبان به دنيا آمد و پنجمين فرزند يك خانواده پرجمعيت 10 نفره بود. تولد پروين تقريباً مصادف شد با تاسيس باشگاه مردمي و بازيكن ساز شاهين. …
علاقه پروين به فوتبال از همان سال هاي كودكي شكل گرفت به طوري كه او شب ها توپ پلاستيكي اش را با خود به رختخواب مي برد. علي، كوچك بود كه خانواده اش به محله دولاب (خيابان عارف) نقل مكان كرد. اين جابه جايي در افزايش علاقه او به فوتبال تاثير بسزايي داشت، زيرا محله دولاب به خاطر داشتن زمين هاي خاكي فراوان مثل زمين يخچال، زمين منبع، زمين عارف و... از قديم پاتوق بچه هاي كوچك و بزرگ بود. علي در مهر 1332وارد دبستان توحيد شد، ولي عشق و علاقه او به فوتبال نمي گذاشت به درس و مشقش برسد. به همين علت از همان سال هاي اول در زمينه تحصيلي چندان موفق نبود. پروين فوتبال را به طور جدي از 12 سالگي و از زمين عارف واقع در خيابان عارف و محلات شيوا و غياثي آغاز كرد. پروين درباره مهم ترين اتفاق زندگي اش مي گويد: مادر من يكي از مادران نمونه بود و هر زماني كه مشكل داشتم به دادم مي رسيد و هميشه ياورم بود. وقتي كه او فوت كرد تا مدت ها بيچاره و آواره بودم، با اين كه خودم خانواده داشتم، اما وابسته به مادرم بودم چون در تمام مدت دوست و ياورم بود. او وقتي فوت كرد تا مدت ها گريه مي كردم و حالا هم هر پنجشنبه اگر در تهران باشم حتما به سر خاكش مي روم و با او درددل مي كنم. من نوكر مادرم بودم و هر كاري براي او مي كردم، اما هنوز ناراحتم كه چرا بيشتر به او خدمت نكردم. مرگ مادرم بدترين اتفاق زندگي ام است و او را هيچ گاه فراموش نمي كنم. فان پاتوق شنبه 1 اسفند 1389برچسب:, :: 15:23 :: نويسنده : حسین
![]() هر کس با زنی نامحرم شوخی کند برای هر کلمه که با او گفته است، هزار سال در آتش دوزخ او را زندانی می کنند. و آن زن اگر با رضایت، خود را در اختیار مرد قرار دهد و مرد او را در آغوش گیرد یا ببوسد یا تماسی ب …
عاقبت روابط نامشروع در کلام رسول خدا صلی الله علیه واله وسلم در هر خیابان و پارکی نگاه کنی یک دختر و پسر دست همدیگر را گرفته و در حال عبور و مرور هستند هر چقدر هم خوشبین باشیم باز یک جای سؤال باقی میماند که : اینها که سنشان به ازدواج نمی خورد و به طور معمول خواهران و برادران هم چنین صمیمانه تمام مدت دست در دست هم نیستند تمام طول مسیر ، پس این ها چه نسبیتی با هم دارند؟یا زیبنده یک جامعه مسلمان است که این چنین راحت حکمی صریح از دین نادیده گرفته شود ؟ با هیچ زبانی نمیشود به جوانان عزیز گفت که کارشان درست نیست چون توجیهات زیادی برای این رابطه تراشیده شده و کلا به گونه ای آن را پذیرفته و منطقی میدانند و نبودش را غیر ممکن میدانند خوب در این مقاله چند سخن گهربار از پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله می آوریم باشد که از پیامبر حرف شنوی داشته باشیم و کمی در کار خود تأمل کنیم . بدون پیش داوری این ها نه حرف ستاد امر به معروف است و نه اداره منکرات حرف کسی است که خداوند به جان شریفش سوگند میخورد و او راستگو ترین راستگویان است . باید این نکته را افزود که این دوستی های نامشروع سبب حرص و ولع و از بین رفتن حجب و حیاء در بقیه جوانان می گردد. وقتی جوانی دید جوانان دیگر به راحتی با دختر یا دخترانی دوست می شوند، و یا دختری دید دختران مثل او، با پسران ارتباط برقرار می کنند، پیش خود فکر می کند، گویا برای این کارها مانعی پیش پای او نیست. لذا اگر چه دختر و پسری باشند که چندان تمایل به ارتباط نامشروع ندارند، اما به خاطر عدم نبودن تقوای بالا و نداشتن شناخت درستی از دین و برخوردار نبودن از معارف بلند دینی و از طرفی وسوسه شیطان، همه اینها دست به دست هم می دهند، زمینه را برای ورود اکثر جوانان به این باتلاق متعفن فراهم می سازند. وقتی در بین اکثر جوانان جامعه روابط نامشروع رواج یافت، زندگی برای افراد سالم و متدین و کسانی که پایبند به دین و مذهبی هستند، مشکل خواهد بود. در حقیقت چنین جامعه ای به مرضی مبتلا شده که درمان آن بسیار سخت و یا غیر قابل علاج می گردد. همان گونه که اکثر جوامع غربی و برخی کشورهای اسلامی از این روابط نامشروع به ستوه آمدند و دائم در صدد درمان آن می باشند، که متاسفانه به خاطر دوری از دین و معنویت موفق نشده اند. و تنها راه درمان، بازگشت به دین و هویت و اصالت فرهنگی می باشد. اکنون به روایاتی در این مورد توجه فرمایید: رسول گرامی اسلام صلی الله علیه واله وسلم درباره ارتباط زن و مرد نامحرم فرمود: «با عدوا بین انفاس الرّجال و النساء فانه اذا کانت المعاینة واللقاء کان الدّاء الّذی لا دواء له». بین مردان و زنان نامحرم جدایی ایجاد کنید [تا با هم برخورد و تماس نداشته باشند]؛ زیرا هنگامی که آنان رو در روی یکدیگر قرار گرفتند و با هم رفت و آمد داشتند، جامعه به دردی مبتلا خواهد شد که درمان نخواهد داشت. 1 همچنین آن حضرت صلی الله علیه واله وسلم فرمود: « ایاک و الخلوة بالنساء و الذی نفسی بیده ما خلا رجل بامراة الا دخل الشیطان بینهما و لان بزحم رجل خنزبراً منلطخاً بطین و حماة خبر له من ان یزحم منکئه امراة لا نجلّ له ». از خلوت کردن با زنان بپرهیزید، قسم به آن خدایی که جانم در دست اوست مردی با زنی خلوت نمی کند. مگر اینکه شیطان (برای وسوسه و به گناه انداختن آن دو) وارد می شود. اگر خوکی آلوده به کثافت و لجن باشد و به انسان برخورد کند بهتر است از آنکه شانه زن بیگانه ای با مرد نامحرم برخورد کند. 2 و نیز آن حضرت صلی الله علیه واله وسلم فرمود: « لان یطعن فی راس احدکم بمخفط من یدیه خیر له من ان یمس امراة لا تحل له ». اگر سوزنی با شدت و ضربه بر سر یکی از شما فرود آید، بهتر از آن است که زنی را که نامحرم است لمس کند. 3 رسول خدا صلی الله علیه واله وسلم درباره شوخی با زن نامحرم فرمود: «من فاکه امراة لا یملک ها حبس به کل کلمة کلمها فی الدنیا الف عام فی النّار، و المراة اذ طاوعت الرجل فالنزمها او قبل ها او باشرها خراما او فاکهها واصاب منها فاحشة فعلیها من الوزر ما علی الرّجل فان غلبها علی نفسها کان علی الرّجل وزره ووزرها». هر کس با زنی نامحرم شوخی کند برای هر کلمه که با او گفته است، هزار سال در آتش دوزخ او را زندانی می کنند. و آن زن اگر با رضایت، خود را در اختیار مرد قرار دهد و مرد او را در آغوش گیرد یا ببوسد یا تماسی برقرار سازد یا با وی بخندد و منجر به عمل خلاف شود، این زن هم مثل مرد گناهکار است و عذابش مثل اوست. ولی اگر زن راضی نبوده و مرد به زور مرتکب این عمل زشت شد، گناه هر دو بر گردن مرد خواهد بود. 4 حضرت محمد صلی الله علیه واله وسلم فرمود: از خلوت کردن با زنان بپرهیزید، قسم به آن خدایی که جانم در دست اوست مردی با زنی خلوت نمی کند. مگر اینکه شیطان (برای وسوسه و به گناه انداختن آن دو) وارد می شود. اگر خوکی آلوده به کثافت و لجن باشد و به انسان برخورد کن بهتر است از آنکه شانه زن بیگانه ای با مرد نامحرم برخورد کند حضرت محمد صلی الله علیه واله وسلم در مورد دست دادن با زن نامحرم فرمود: «من صافح امراة حراماً جاء یوم القیامة مغلولاً ثم یومر به الی النّار». هر کس با زن نامحرمی دست دهد، روز قیامت با دست زنجیر شده به گردن محشور شود، سپس امر می شود تا او را به آتش ببرند. 5 حضرت علی علیه السلام در باره سخن گفتن با زن نامحرم فرمود: « عباد الله! اعلموا... محادثة النّساء تدعوا الی البلاء و بزبغ القلوب. و الرّمق لهنّ یخطف نور ابصار القلوب و لمح العبون مصائد الشّیطان ». ای بندگان خدا! بدانید که... گفتگو و اختلاط مردان با زنان نامحرم سبب نزول بلا و بدبختی خواهد شد، و دل ها را منحرف می سازد، و پیوسته به زنان چشم دوختن نور چشم دل را خاموش می گرداند، و همچنین با گوشه چشم به نامحرم نگاه کردن از حیله و دام های شیطان است. 6 (منظور از با گوشه چشم آن است که شیطان ملعون گاهی انسان را وسوسه می کند و می گوید: یک لحظه به این زن بنگر و فوری چشمت را برگردان! که همین کار باعث نگاه های بعدی و مقدمه گناهان بزرگ خواهد شد.) رسول گرامی اسلام صلی الله علیه واله وسلم در باره سخن گفتن با زن نامحرم فرمود: « ایاک و محادثة النساء فانه لا یخلوا رجل بامراة لیس لها محرم الا هم بها ». از گفتگو و اختلاط با زنان بپرهیز. به راستی هیچ مردی با زن نامحرمی در خلوت سخن نمی گوید مگر اینکه در دل او نسبت به وی رغبت پیدا می کند. 7 خوب اکنون کدامیک از شما دوست دارد به خاطر شوخی و لذتی زودگذر آخرت خود را نابود کند جوانانی که این قبیل روابط را داشته اند و بعدا صدمه هایی از همان محبوب و معشوق خود می بینند صدها بار در دل آرزو می کنند که ای کاش هرگز وارد این روابط نمی شدند که از یک طرف ترک آن حتی بعد از ازدواج برایش سخت باشد و هم اینکه لذت پاک بودن را مثل کسانی که وارد این گود نشده اند از دست داده اند هر چند توبه کنند توبه اگر واقعی باشد مجازات اخروی آن را از بین می برد اما اثر وضعی آن گناه خو د را نشان خواهد داد مثل یک اثر سوختگی روی پوست که با درمان سوزش آن از بین میرود و حس نمیشود اما ردش بر روی پوست باقی میماند بالاخره باید فرقی بین آن هایی که گناه می کنند و آن هایی که خویشتن داری میکنند باشد یا نه ؟ پاک ماندن هنر است و والا گناه کردن که کاری ندارد . پی نوشت ها: 1- بهشت جوانان، ص 468. 2- بهشت جوانان، ص 468. مرات النساء ص 117، و مانند آ« مستدرک الوسائل ج 14 ص 5- 264. 3- بهشت جوانان، ص 469. مرات النساء ص 117. 4- بهشت جوانان، ص 441. عِقاب الاعمال: ص 652. 5- بهشت جوانان، ص 442. عِقاب الاعمال: ص 652. 6- بهشت جوانان، ص 472. بحارالانوار ج 74 ص 291 و مانند آن بخارج 75 ص 232. 7- بهشت جوانان، ص 472. مرآت النساء: ص 141 فان پاتوق |
|||||
![]() |